تصمیم برای بهتر زندگی کردن یک تولد است پس تولد شما مبارک


تولدت مبارک









وقتی نباشی کسی سراغتو نمیگیره

چقدر زیباس بی بهانه احوال همو پرسیدن

در این دنیای ماشینی همه چیز شده کنسروی

هنوزم هم چایی آتیشی مزه خودشو داره

نوش ؟!

+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 10:9  توسط امیر   | 


نیاز دارم مدتی نباشم ...
سفر کنم به جایی ...
که هیچ کسی را نشناسم...
به جایی که هیچ کسی مرا نشناسد ...
دور باشم و رها...
سبُک باشم و آزاد ...
آدم هایی را ببینم ...
که هیچ تصور بدی از آن ها ندارم...
مسیرهایی را بروم که تا به حال نرفته ام
عطرهایی را بزنم که تا به حال نزده ام
و لباس هایی را بپوشم که تا به حال نپوشیده ام
در مکان هایی بنشینم ...
که هیچ خاطره ای را برایم زنده نمی کنند
موسیقی هایی گوش کنم ...
که مرا یادِ کسی نمی اندازند...
و نوشیدنی هایی بنوشم ...
که مرا بیخیال تر از همیشه کنند ...
نه به کسی فکر کنم ...
نه نگرانِ چیزی باشم ...
نه از پیشامدِ پیش نیامده ای بترسم !
من نیاز دارم مدتی ...
در خنثی ترین حالتِ ممکن باشم

+ نوشته شده در  یکشنبه سی ام تیر ۱۳۹۸ ساعت 11:13  توسط امیر   | 


برنده/برنده یک تکنیک نیست، که فلسفه کلی کنش متقابل انسانهاست. در حقیقت بهترین نوع از شش برداشت کنش متقابل است. کنشهای متقابل عبارتند از:

برنده/برنده یا بیا کاری کنیم که هر دو برنده باشیم.

برنده/بازنده یا من باید ببرم به قیمت باخت تو.

بازنده/برنده یا من میبازم و تو خواهی برد.

بازنده/بازنده یا هر دو میبازیم

برنده/برنده یا صرفنظر یا اگر نتوانیم هر دو برنده شویم بهتر است کلا فراموشش کنیم.

برنده یا من مسئول برد خودم هستم تو هم به فکر خودت باش

+ نوشته شده در  چهارشنبه یازدهم بهمن ۱۳۹۶ ساعت 9:45  توسط امیر   | 


 

شانس همون کار مثبتیه ، که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو ، یک کار خوب یا یک انرژی‌ مثبت بدهکاره و باید به تو ، یک سود بده یا یک انرژی مثبت برسونه .

از دیدگاههای مختلف :

از نظر سنتی :
تو نیکی میکنو در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

از نظر مذهبی :
هر کس ذره‌ای بدی و خوبی کند
به او باز می گردد

از نظر بودا :
قانون کارما یعنی هر چیزی
کار ماست و به ما برمی گرده .

از نظر متافیزیک :
انرژی در طبیعت از بین نمی رود .
وقتی انرژی‌ای رها میکنی حالتش عوض میشه و برمی گرده .

 

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶ ساعت 8:55  توسط امیر   | 


in my dream
 در رویاهایم

Children sing
 کودکان می خوانند

A song of love for every boy and girl
 ترانه ای از عشق برای هر پسر و هر دختر

The sky is blue
 آسمان آبی است

The fields are green
 مزارع سبزند

And laughter is the language of the world
 و قهقهه زبان مردم دنیاست

Then I wake and all I see
 اما بعد از خواب برمی خیزم و آنچه که می بینم

Is a world full of people in need
دنیائی است پر از مردم محروم
Tell me why
 به من بگو چرا؟

Does it have to be like this
 آیا باید اینگونه باشد؟

Tell me why
 بمن بگو چرا؟

Is there something I have missed
 آیا چیزی هست که من آن را از نظر دور داشته ام؟

Tell me why
 به من بگو چرا؟

Cause I don’t understand
 چون من درک نمی کنم

When so many need somebody we don’t give a helping hand
 وقتی این همه انسان به کسی نیاز دارند و ما دست کمکی به آنها نمی دهیم

Tell me why
 به من بگو چرا؟

Every day
 هر روز

I ask myself
 از خود می پرسم

What will I have to do to be a man
 من چه باید بکنم تا یک مرد باشم؟

Do I have to stand and fight
 باید بایستم و بجنگم؟

To prove to everybody who I am
برای آنکه به همه ثابت کنم من هستم؟
Is that what my life is for
 آیا این هدف از زندگی من است؟

To waste in a world full of war
که در دنیایی پر از جنگ زندگی خود را هدر دهم؟
Tell me why
 به من بگو چرا؟

Does it have to be like this
 آیا باید این گونه باشد؟

Tell me why
 به من بگو چرا؟

Is there something I have missed
 چیزی هست که من آنرا متوجه نشده ام؟

Tell me why
 به من بگو چرا؟

Cause I don’t understand
 چون من درک نمی کنم

When so many need somebody we don’t give a helping hand
 وقتی این همه انسان به کسی نیاز دارند و ما دست کمکی به آنها نمی دهیم

Tell me why
 به من بگو چرا؟

+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۵ ساعت 11:46  توسط امیر   | 


زُل زدن مایه ی آزار است زُل نزنیم؛
به زن چاق توی پراید، به النگوهای طلایی ردیف توی دستش. 
 به زن و شوهری که توی خیابان بحث می کنند، به مرد دست و پا شکسته ی عصا به دست، به ویلچرنشینش حتی؛ با ماسک و بی ماسک. 
 به دختری که با علاقه به گربه های کثیف و لاغر مردنی توی خیابان غذا می دهد، به زنی که روی نیمکت پارک تنها نشسته و آرام اشک می ریزد. 
 به بچه ی مریض، به آدم علیل، به زیپ باز پیرمرد، به دست لرزان و چروکیده ی پیرزن، به دخترک ژنده پوش فال فروش، به جوان شیک روزنامه فروش؛ 
 زل نزنیم به آدم های ِتا مغز ِ استخوان خیسِ بدون چتر؛ به زن و شوهر با اختلاف سنی زیاد، که دست همدیگر را گرفته اند و راه می روند، به دوست داشتنشان زل نزنیم؛ به درز پاره ی لباس، به صورت سوخته و پوست جمع شده، به زن زیبا، به مرد زشت، به زنی که دوربین به دست از زمین و زمان عکس می گیرد، به تنهایی زنی که برای خودش گُل می خرد؛ به مردی که راه می رود و زیر لب با خودش حرف می زند. 
به گدا، به دیوانه؛ به دیوانه ها هم زل نزنیم، بگذاریم آرام برای خودشان لبخند بزنند، بخندند. 
 بگذاریم آنکه دلش گرفته و اشک می ریزد هم با خیال راحت گریه کند، زل نزنیم، زل زدن مایه ی آزار است. 
 کاش مجلس قانونی وضع می کرد و زُل زدن را جرم اعلام می کرد. کاش سر در هر مدرسه ایی می نوشتند وای بر زُل زنندگان...

+ نوشته شده در  شنبه چهارم دی ۱۳۹۵ ساعت 10:43  توسط امیر   | 


گاهی

یک حرف، یک شخص، یک فصل ، یک .... همه اینها حال ادم را خوب میکنه  

چقدر خوبن این یک ها ....... ؟!

 

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۵ ساعت 10:2  توسط امیر   | 


💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸

انسانهای صادق به صداقت حرف هیچکس شک نمی کنند و حرفِ همه را باور دارند، انسانهای دروغگو تقریبا حرف هیچکس را باور ندارند و معتقدند که همه دروغ می گویند. انسانهای امیدوار همواره در حال امیدوار کردن دیگرانند، انسانهای نا امید همیشه آیه یاس می خوانند.

انسانهای حسود همیشه فکر می کنند که همه به آنها حسادت می کنند. انسانهای حیله گر معتقدند که همه مشغول توطئه هستند، انسانهای شریف همه را شرافتمند می دانند. انسانهای بزرگوار بیشترین کلامشان، تشکر از دیگران است.

🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃

 

+ نوشته شده در  سه شنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۵ ساعت 7:28  توسط امیر   | 


 

✔️همه چیز در زندگی گذرا و موقتی است.
هروقت باران بیاید ، بالاخره بند خواهد آمد .
✔️هروقت ضربه می‌خورید، بالاخره خوب می‌شوید. بعد از تاریکی همیشه روشنایی ست.
✔️هر روز صبح طلوع خورشید می‌خواهد همین را بگوید اما شما یادتان می‌رود و درعوض فکر می‌کنید که شب همیشه باقی میماند.
✔️اما اینطور نیست. هیچ‌چیز همیشگی نیست.
پس اگر اوضاع زندگی خوب است از آن لذت ببرید چون همیشگی نیست.
✔️اگر اوضاع بد است، نگران نباشید چون این شرایط هم همیشه نمی‌ماند.
✔️فقط به این دلیل که دراین لحظه زندگی‌تان سخت شده به این معنی نیست که نمی‌توانید بخندید.
✔️فقط به این دلیل که چیزی اذیتتان می‌کند به این معنی نیست که نمی‌توانید لبخند بزنید.
✔️هر لحظه برای شما شروعی تازه و پایانی تازه است.
✔️هر لحظه فرصت جدیدی به شما داده می‌شود.
فقط باید از این فرصت بهترین استفاده را بکنید.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت 8:24  توسط امیر   | 


گاهی اوقات اینقدر میری تو لاک خودت که حتی خودتم نمیتونی از توش بیای بیرون .....گاهی دلت میگیره از این دنیای پراز ارتباطات مجازی که با تمام فنآوری که داره هنوز نتونسته جای خالی یک اطاق دنج رو برات پر کنه ...... توی دنیایی که همه دارن به خوشون هم دروغ میگند ...... ما خوبیم خوب زندگی میکنیم ...... لباس خوب؟ زندگی خوب؟ ماشین خوب ؟ حساب پر از پول ؟ 

اما آیا هیچکدومشون برات آرامش به ارمغان می آورند؟..... باید رفت مثل گذشته ها گوشه دنجی پیدا کرد .... داشته ها و نداشته هایت را ریخت وسط ..... شاید میخام فرار کنم از خودم این زندگی رو دوست ندارم .... دیدن نمایش قشنگه اما اون سیاه بازی که تاتر بازی میکنه کی از دلش خبر داره ...... گاهی خندان و گاهی گریان گاهی سکوت و گاهی فریاد ..... بیشتر از هر کسی دلم میخاد برای خودم بنویسم ....... بنویسم و بنویسم ..... چقدر زیادن انسانهایی که از دور بسیار زیبا و خندان هستند ..... دور همیشه زیبا بوده همیشه میشود دید و شنید دمادم این ها کار های روزمره ما هستند....

سلام صبح بخیر خداحافظ ......سلام ظهر بخیر خداحافظ..... سلام شب بخیر خداحافظ ..... 

نمیدونم چه جایی باز کرده این کاشکیهای من در زندگیم ........

کاش میتونستم پروازکنم ...... کاش میتونستم خیلی چیزها رو تغییر بدم .....کاش آب دریا بودم ...... کاش فرساوی همه دنیا خودم و خودم بودم.... غرق در افکار خودم زندگی ......

چی شد که این شد ..... 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۴ ساعت 11:47  توسط امیر   | 


 

هيچكس را در زندگی مقصر نمی دانم...
از خوبان "خاطره"
و از بدان "تجربه"
میگیرم...!
بدترین ها "عبرت" میشوند...!
وبهترین ها"دوست"
حرف اشتباهیست كه ميگويند...
با هر كس بايد مثل خودش رفتار كرد.
اگر چنين بود!!!
از منيت و شخصیت هر كس چيزى باقى نميماند.
هركس هر چه به سرت اورد فقط خودت باش.
اگر جواب هر جفايى بدى بود.
داستان زندگی ما خالى از ادم های خوب بود.
اگر نميتوانى ادم خوبه ى زندگي كسى باشى.
اگر براى ياد دادن تنها همان خوبى هايى كه خودت بلدى ناتوانت كردند
اگر همان اندك مهربانيت را از بر نشدند.
اگر خوبى كردى و بدى ديدى.
كنار بكش!!!
اما بد نشو...
زيرا اين تنها كاريست كه از دستت بر ميايد.
مهم نيست با تو چه كردند.
تو قهرمان زندگی خودت بمان
تو ادم خوبه ى زندگی خودت باش
با وجدانت اسوده بخواب.
سرت را پيش خدايت بالا بگير.
و بخاطر همه چیز شاکر باش...

 

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۴ ساعت 11:0  توسط امیر   | 


 

مَردُم کیست؟
به موجودی گفته میشه که از بدو تولد همراهیت میکنه و تا روز مرگت مجبوری که برای اون زندگی کنی!!!
برای مَردُم خیلی مهمه که تو چی میپوشی؟
کجا میری؟
چند سالته؟
بابات چیکارس؟
ناهار چی خوردی؟
چند روز یه بار حموم میری؟
چرا حالت خوب نیست؟
چرا میخندی؟
چرا ساکتی؟
چرا نیستی؟
چرا ازدواج نمیکنی ؟
چرا بچه دار نمیشی ؟
چرا اینطوری نوشتی؟ عاشق شدی؟
چرا اونطوری نوشتی؟ فارغ شدی؟
چرا چشات قرمزه؟ حشیش کشیدی؟
چرا لاغر شدی؟ شکست عاطفی خوردی؟
چرا چاق شدی؟ زندگی بهت ساخته؟
و چراهای بسیاری که تا جوابش رو بدست نیاره دست از سرت بر نمیداره!

مَردُم ذاتا قاضی به دنیا میاد.
بدون ِ اینکه خودت خبر داشته باشی، جلسه دادگاه برات تشکیل میده، روت قضاوت میکنه، حکم برات صادر میکنه و در نهایت محکوم میشی.
مَردُم قابلیت اینو داره که همه جا باشه، هرجا بری میتونی ببینیش، حتی تو خواب
پس دستت رو بذار رو گوشت، چشمات رو ببند و بی توجه بهش از کنارش عبور کن
زندگی کن به شیوه خودت و با قوانین خودت و از فرصت های زندگيت لذت ببر.
بیخیال حرفهای مردم...
آنها پشت سر خدا که خداست حرف میزنند چه برسد به من و تو

 

+ نوشته شده در  یکشنبه نهم فروردین ۱۳۹۴ ساعت 9:30  توسط امیر   | 


 

گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن،
انتهای بعضی فکرهایت "نقطه" بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی.
بین بعضی حرفهایت "کاما" بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی .
پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" و آخر برخی عادت هایت نیز علامت "سوال" بگذار، تا فرصت ویرایش هست...
حتی بعضی از عقایدت را حذف کن ... اما بعضی را پر رنگ.
خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن..

 

+ نوشته شده در  شنبه هشتم فروردین ۱۳۹۴ ساعت 9:29  توسط امیر   | 


 

مگر میشود برای تخریب روح و قلب و احساس و دنیای یک انسان، تنها یک کلمه بگوییم :

"ببخشید"

مگر میشود عمری را هدر داد و خوشبختی را گرفت و بازهم گفت : "جبران میکنم"

مگر میشود غرور کسی را جلوی دیگران خرد کرد و با یک کلمه "ببخشید" غرور له شده اش را پیوند بزنی

مگر میشود در مورد کسی زود قضاوت کرد اما وقتی متوجه اشتباه خود میشوی بگوئی "ببخشید"

با گفتن ببخشید : چه چیز را میشود جبران کرد؟چه چیزی را میشود بخشید؟

گاهی چیزی برای جبران نیست ....کاری که بتواند اندکی مرهم درد باشد، نیست.

گذشت هم جایی ندارد ....وقتی آگاهانه میدانیم دست به کشتار هویت و

شخصیت کسی میزنیم ....انتظار بخشش هم نابجاست ....

شخصیت کسی را که با گفتن توهین به آشوب کشیدی ، با گفتن ببخشید آرام نمی شود ...

وقتی رشته مهربانی را که نازک شده است بجای ضخامت،ازهم میگسلانیم ؛

وقتی شانه ای که پناه اشکهایی است را بجای پیشکش ،دریغ میکنیم؛

وقتی بجای آرامش ،دغدغه هدیه میکنیم ؛

وقتی بجای شادی ، اشک می آفرینیم ......؛

چگونه زمزمه کنیم "ببخش "....

فرصت جبران نیست ،شاید زمان باشد اما چیزی برای جبران نیست ...

 

+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم اسفند ۱۳۹۳ ساعت 9:40  توسط امیر   | 


 

این روزها سخت از بعضی ادمها دلگیرم، دلتنگ کودکی هایم شده ام

انجا که بغض میکنی و گوشه ای میرفتی زانوهایت را بغل میکردی

و با ریشه های فرش بازی میکردی، حق حق میزدی،

بعد ناگهان دستانی مهربان تو رادر اغوشت میکشید، خودت را در بغلش محو میکردی

بغضت میترکید، اشکهای قطره قطره ات را همراه با نوازش پاک میکرد،

در نهایت منتظر بهترین جمله زندگیت میشدی؟! 

(( بگو کیست تا خودم فردا به حسابش برسم ))

 

+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۳ ساعت 10:45  توسط امیر   |