برخلاف فرهنگ روميان و يونانيان باستان كه درخت سرو را مترادف با غم و عزا مي­دانستند زيرا در بيشتر گورستانها و اماكان مقدس آنها مي­روييده؛ ايرانيان آنرا نشان آزادگي و قامت برافراشته ­اي از عدم تعلق خاطر برميشمردند و همواره مورد احترام آنها بوده است. به همين سبب است كه اينچنين درختي در ابرکوه يعني بر (آخر) کوههاي زاگرس با جنس Cupressus sempervirens بيش از چند هزارسال پابرجاست. بدون شك اين به دورانديشي نيکانمان بازمي­گردد که اين گونه را که چند صد کيلومتر از رويشگاه اصلي خود دورتر است آورده و پرورش داده­­ و به دست ما رسانده اند. براستي بايد ستود آن باغدار ابرکوهي را که آنرا کاشت و مهمتر از آن نسلهايي که پشت اندر پشت آنرا حفاظت کردند تا آخرين آنها يعني "خان باباجان" آنرا به دست بخش عمومي سپرد. فرصتي شد تا بهمراه دو دوست و همكار عزيز؛ مهندس مصطفي خوشنويس و دكتر انوشيروان شيرواني بازديدي از سرو ابركوه داشته باشيم. گزارش پيشرو ماحصل اين بازديد در سال 1389 است.

بي شک ابرکوه را با سرو ابرکوه مي­شناسند و اگر در يک قياس مع الفارق، در يک کفه ترازو سرو ابرکوه و در کفه ديگر تمامي هست و نيست شهر ابرکوه را بگذارند باز هم کفه سرو سنگيني مي­کند. پس تمامي ساز وکار مديريت شهري بايد با ملاحظات زيست محيطي سرو صورت گيرد از برنامه ­ريزي حال تا آينده.

وجود تمامي درختان دير زيست بواسطه دو اصل يعني فراهم بودن شرايط رويشي مناسب و حفاظت از آنها است وبس. ديدگاه حفاظت به درك و احترام مردمان آن منطقه به درختان و فضاي سبز بازمي­گردد و استقرار  چنين سروي در اين نقطه از شهر ابركوه به سبب  وجود شرايطي خاك و آبي بي همتايي  است كه براي آن از ديرباز فراهم بوده است پس بايد كوشيد كه آنرا تغيير ندهيم.

در واقع ؛ سرو ابركوه در مظهر سه قنات شهر قرار دارد و از جريان سفره آب زيرزميني در دشت ابركوه كه از كوهستان به كوير جريان دارد تغذيه مي ­شده است. كشاورزان ابركوهي سالهاي زيادي با برداشت متعادل آب از قنات­هاي موجود به كشت و زرع مي ­پرداختند ولي در حال حاضر به سبب برداشت اضافه؛ قناتهاي مذكور خشك شده اند. وجود ريشه ­هاي سرو در يكي از كوره ­هاي قنات كه از نزديكي سرو مي­گذرد دليل استفاده درخت مذكور از آب قنات در گذشته است. علاوه براين مطابق يك سنت نيكو؛ حدود 30 دقيقه در هر دور آبياري 15 روزه آب يكي از قنات­هاي مذكور؛ اختصاص به درخت سرو دارد كه در حال حاضر نيز در ايام مقدس مانند عاشورا و شب قدر ؛ ابركوهيها اين حقآبه را ادا مي­كنند .

در حال حاضر سازوكار آبي در ابركوه تغيير كرده و چاههاي عميق جاي قنوات را گرفته است و شهرداري موظف به رساندن آب به پاي سرو از چاه شهري است. آبياري از نوع غرقابي و هر 15 روز يكبار در پاي درخت در حال انجام است و اين روش نيز تامين كننده احتياجات آبي درخت مي­باشد.

ولي متاسفانهدو مشكل اساسي موجب زوال سرو شده است: مسئله اول آنست كه  پس از آبياري و گاورو شدن خاك ‘ از آنجائيكه بازديد كنندگان به تنه درخت نزديك شده ؛موجبات فشردگي خاك را فراهم مي­آورند بطوريكه در سه نمونه دست نخورده گرفته شده از اطراف درخت؛ متوسط وزن مخصوص ظاهري خاك حدود 1/2 گرم بر سانتيمتر مكعب اندازه ­گيري شد كه در شرايط معمولي براي بافت لومي رسي در حد نهايت فشردگي قرار دارد. فشردگي بيش از حد موجب تخريب ساختمان خاك و عدم امكان نفوذ آب و هوا به درون خاك را سبب مي­شود. ادامه اين شرايط يعني كمبود هوا موجب كاهش تعداد ماكرو ارگانيسمها و ميكروارگانيسمهاي خاك شده و شرايط توسعه ريشه ­ها را كاهش مي­دهد. گرچه آثار و علايم موجود در پاي ريشه فعلي سرو حاكي از فعاليت خوب كرمهاي خاكي است.

اما مشكلي ديگر كه نگران كننده است و بايد زودتر ترتيب اثر داده شود خاكريزي خارج از اطراف تاج پوشش سرو با يك خاك شور است. متاسفانه بنابر دلايل ناآشنايي برنامه ريزان محلي حدود 7 الي 8 ماه پيش اين خاك شور از كوير ابركوه در خارج از تاج پوشش درخت استفاده شده است . مقدار شوري اين خاك متغير بوده و از 18 تا 134 دسي زيمنس بر متر متغير است كه از مقدار 4 دسي زيمنس بر متر بسيار بالاتر است. بطور مسلم براي درخت حساسي مانند سرو كه از سوزني برگان است تحمل اين مقدار شوري ناممكن مي­باشد. حتي در قسمتي از اطراف طوقه نيز از اين خاك شور ريخته شده است كه پيشنهاد مي­شود هر چه سريعتر نسبت به خارج كردن اين خاك اقدام بعمل آيد.

خاك شور موجب عدم توسعه ريشه سرو در محدوده خارج از تاج پوشش سرو  خواهد شد و فضاي دسترسي ريشه را محدود به زير تاج پوشش مي­كند. حتي تدبير آبشويي اين املاح ممكن است موجب حركت عرضي املاح و آسيب رساني به ريشه موجود در زير تاج پوشش بشود كه در حال حاضر وظيفه تغذيه آب و مواد غذايي را بعهده دارد .

لازم به ذكر است تهديد ديگر موجود ؛ راهيابي فاضلاب شهري به درون كوره قنوات نزديك سرو است كه موجب رساندن مواد شيميايي سمي به ريشه درخت مي­شود. در حال حاضر امكان راهيابي فاضلاب شهري مناطق مسكوني در درون اين قناتها با حدس و گمان همراه است. پيشنهاد مي­شود يك بلد محلي موضوع مذكور را بررسي و در صورت وجود فاضلاب؛ راهكارهاي كاهش آن با تعبيه سيستم فاضلاب شهري انديشيده شود. همچنين توجه به عدم ساخت و ساز بر روي كوره قناتهاي منتهي به سرو توسط برنامه ­ريزان شهري بايد بعنوان راهنماي آمايش شهري ابركوه در آينده باشد.بهمين سبب پيشنهاد مي شود ضلع غربي تا شمال غربي سرو به فاصله چندين كيلومتر در آينده مورد ساخت و ساز قرار نگيرد و توسعه شهر در جهات ديگر صورت گيرد.