responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 17  صفحه : 6501
جرفادقانی
جلد: 17
     
شماره مقاله:6501

جُرْفادِقانی، ابوشرف ناصح بن ظفر بن سعد منشی، ادیب، شاعر و مترجم تاریخ یمینی، نوشتۀ ابونصر عتبی در سدۀ 7ق/ 13م.
از نسب وی پیدا ست که خود یا اجدادش اصلاً از مردم گلپایگان بوده‌اند. از زندگانی وی جز مختصر اشاراتی که از ترجمۀ تاریخ یمینی بر می‌آید، اطلاع دیگری در دست نیست. از برخی از این اشارات معلوم می‌شود که وی مقارن حکومت اتابکان آذربایجان ــ ایلدگـزیان ــ می‌زیسته، و در دستگاه ابوالقاسم علی بن حسن بن محمد بن ابی حنیفه، وزیر جمال‌الدین الغ باربک اَیْبه، دبیر بوده است (نک‌ : جرفادقانی، 3، 7، 9). جرفادقانی به تصریح خود در 603 ق/ 1207م به تشویق ابوالقاسم علی، به ترجمۀ تاریخ یمینی مشغول شد (ص 7-10؛ قس: صفا، 2/1011، که خاتمۀ ترجمه را در این تاریخ دانسته است؛ نیز نک‌ : شعار، «ناصح...»، 528).
تاریخ یمینی اثر ابونصر محمد بن عبدالجبار عتبی (د 427ق/ 1036م) در شرح ظهور غزنویان و سلطنت یمین‌الدوله محمود غزنوی است و به همین سبب کتاب به این سلطان منسوب شده، و یمینی نام گرفته است. تاریخ یمینی اثری است به زبان عربی که نثر مصنوع و متکلف آن این اثر را به یکی از متون دشوار تبدیل کرده است و به همین سبب نویسندگان و ادبای متأخر به شرح آن همت گماشته‌اند. به نظر می‌رسد مهم‌ترین انگیزۀ ترجمۀ این اثر به زبان‌فارسی، همین نثر دشوار و پیچیدۀ متن عربی آن بوده است. تاریخ یمینی از مهم‌ترین منابع مربوط به حوادث سیاسی و نظامی عصر غزنوی و برخی دولتها و فرمانروایان مقارن آن در ایران مرکزی و شرقی است.
بررسی متن برگردان فارسی این کتاب نشان می‌دهد که جرفادقانی از دبیران فاضل عصر خویش بوده، و در ادب فارسی و عربی دستی توانا داشته است. این معنی به خصوص از زبان و بیان شیوا و در عین حال موجز و دلنشین مترجم فارسی پیدا ست (ریپکا، 386). با آنکه نولدکه این ترجمه را ترجمه‌ای کاملاً آزاد دانسته است (نک‌ : براون، II/471-472)، ولی باید گفت که جرفادقانی دربارۀ حوادث تاریخی به متن عربی پایبند بوده، و حتى بسیاری از اشعار متن عربی را نیز آورده، و به خصوص در استفاده از تعبیرات و واژگان عربی در متن فارسی تعمد داشته است. آنچه جرفادقانی از متن عربی حذف کرده، نه جریان حوادث، بلکه عبارت پردازیهای ادیبانۀ عتبی است که کمتر فایده‌ای برای جویندۀ تاریخ غزنویان و خوانندۀ فارسی دربر می‌داشته است. خود او تصریح کرده است که نخواسته «به تکلف و تنوّق مقاصد و معانی کتاب در حجاب اشتباه بماند و هر فهم بدان نرسد...» (ص 10).
ترجمۀ جرفادقانی ظاهراً از روزگار خود وی شهرتی یافت و مورد مراجعه و استناد مورخان متأخرتر قرار گرفت؛ چنان‌که برخی از اشعار و عبارات آن را عیناً در آثار دیگران، چون جامع‌التواریخ، تاریخ وصاف، و تاریخ الوزراء می‌توان دید (مثلاً ناصرالدین، 92؛ عقیلی، 8؛ شعار، مقدمه...، 17، «ناصح...»، همانجا؛ بازروث، 10). با این همه، صاحب مرزبان نامه او را به سبب حذف عبارات ادیبانه در ترجمۀ تاریخ یمینی نکوهیده، و چنین آورده است که «از آن مقالات استقالتی کرده است و از تخلص کتاب تملصی نموده...» (مرزبان بن رستم، 7).
جرفادقانی در پایان متن مترجَم کتاب مختصری دربارۀ حوادث سال 528 ق ــ که به تعبیر او «احوالِ روزگار و انواع فتنه و تشویش در ایام فتور و عجایب اتفاقات...» بـود ــ به آن اثر افزوده است. در این بخش ضمن اشاره به مرگ محمد فرزند ایلدگز و پریشانی قلمرو او قصیده‌ای به عربی در رثای طغرل سلجوقی، آخرین سلطان سلجوقیان عراق سروده، و آنگاه بقیۀ حوادث مربوط به اتابکان را پی‌گیری کرده است. جرفادقانی قصیدۀ دیگری هم از سروده‌های خود به عربی در مدح ابوالقاسم علی بن حسن در این بخش درج کرده است (ص 419-442). چیره‌دستی جرفادقانی در ترجمه چنان است که به دشواری می‌توان امتیازی میان متن مترجَم و آنچه خود به کتاب افزوده است، قائل شد. افزون بر این اثر، جرفادقانی چنان‌که خود اشاره کرده، کتابی موسوم به تحفة‌الآفاق فی محاسن العراق داشته که در آن از احوال دانشمندان و بزرگان عراق یاد کرده بوده است (ص 440).
جرفادقانی تا پیش از ترجمۀ تاریخ عتبی حدود دو هزار بیت شعر سروده بوده که بیشتر آن در مجموعه‌ای موسوم به روضة الحزن و دسته‌ای دیگر از آن در مجلدی به نام شعلة القابس گردآوری شده بوده است (نک‌ : همو، 11). در بعضی از نسخ خطی که امروزه در دست است، قطعاتی از اشعار جرفادقانی مندرج است (شعار، مقدمه، 26). افزون بر اینها، از جرفادقانی مکتوبات بسیاری به عربی و فارسی وجود داشته که به قول خود او می‌توانسته است معیار چیره دستی‌اش در نظم و نثر عربی تلقی شود (ص 10).
ترجمۀ تاریخ یمینی نخستین بار در 1272ق در تهران به چاپ سنگی رسید. این متن فارسی را درویش حسن به زبان ترکی، و جیمز رینولدز به زبان انگلیسی برگرداندند (براون، II/471).
تاریخ یمینی ظاهراً ترجمۀ دیگری به فارسی به قلم محمد کرامه علی دارد که به متن عربی التزام بیشتری داشته، و بلکه ترجمۀ تحت اللفظی آن است (بروکلمان، 6/4).

مآخذ: بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ترجمۀ یعقوب بکر، قم، دارالکتاب الاسلامی؛ جرفادقانـی، ناصح، ترجمۀ تاریخ یمینـی، به کوشش جعفر شعار، تهران،
1357ش؛ ریپکا، یان و دیگران، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ کیخسرو کشاورزی، تهران، 1370ش؛ شعار، جعفر، مقدمه و حاشیه بر ترجمۀ تاریخ یمینی (نک‌ : هم‌ ، جرفادقانی)؛ همو، «ناصح جرفادقانی»، یغما، تهران، 1341ش، س 15، شم‌ 11؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1339ش؛ عقیلی، حاجی بن نظام، آثار الوزراء، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1364ش؛ مرزبان بن رستم، مرزبان نامه، تحریر سعد الدین وراوینی، به کوشش محمد روشن، تهران، 1367ش؛ ناصرالدین منشی کرمانی، نسائم الاسحار، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، 1364ش؛ نیز:

Bosworth, C. E., The Ghaznavids, Edinburgh, 1963; Browen, E. G., A Literary History of Persia, Cambridge, 1969.
زهرا ابراهیمی

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 17  صفحه : 6501
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست