blogers
به روستای باصفاي وانشان خوش آمديد
به روستای باصفاي وانشان خوش آمديد
لطفاَ دربخش نظرات از درج مطالب متفرقه و سیاسی جدداَ خوداری فرمائید.(فقط درخصوص روستای وانشان )
کپي مطالب اين وبلاگ، بدون ذکر منبع ممنوع مي باشد


 
زند گینامه حضرت آیه الله مرحوم شیخ محمّد صادق علامه گلپایگانی (وانشانی)



حضرت آیة الله شیخ محمدصادق علامه فرزند حاج حسین، درسال12۵۹هجری شمسی

در روستای وانشان (واقع در ده کیلومتری شهر گلپایگان) دیده به جهان گشود.

ایشان در ایام کودکی به چشم درد سختی مبتلا گردید به گونه ای که دید گانش در معرض

نابینا ئی قرار گرفت ، به همین خاطر مرحوم پدرش نذر کرد


 « چنانچه فرزندش شفا یابد او را در راه خدا بدهد »


 پس از مد تی معظم له شفا یافته و بینایی خود را باز می یابد به همین خاطر مرحوم حاج

 حسین پس از مدتی تفکر به این نتیجه می رسد که بهترین را ه خدا این است که فرزندش

 را برای تحصیل علوم دینی به حوزه ی علمیه بسپارد و سرانجام محمدصادق را درسن ده

 سالگی به حوزه ی علمیه اصفهان برده و به کسب معارف الهی وادار نمود .

 علامه گلپایگانی پس از طی کردن دروس سطح در حوزه علمیه اصفهان،جهت تکمیل

 تحصیلات علوم دینی، عازم حوزه علمیه نجف اشرف گردید . و ازمحضر آیات عظام :  آخوند

 خراسانی، آیة الله نائینی ، آیة الله آقا ضیاءالدین عراقی، آیة الله سید محمد کاظم یزدی و

  آیة الله حاج آقا رضا همدانی شرکت نموده بهره بهرمند گردید .

 وسرانجام به مدت هفت سال در سامراء در مجلس درس آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی

 بزرگ (صاحب فتوای تحریم تنباکو ) شرکت نموده و در سن 35سالگی به مقام شامخ فقاهت

 و اجتهاد نایل گردید.معظم له همزمان با تحصیل علوم دینی چندین سال به عنو ان استاد حوزه

 علمیه،سمت تدریس وتعلیم وتربیت طلاب علوم دینی را در نجف اشرف و سامراء به عهده

 داشت .


 حدوداْ در سال ۱۲۹۵ پدر بزرگوار علامه وانشانی برای بازگرداندن ایشان به نجف اشرف رفته

 و اعلام میدارد که : مادرت مرا فرستاده تا تورا به وانشان ببرم وگفته اگر به وانشان بر نگردی

 شیرش را حلالت نمی کند . مرحوم علامه پس از اطلاع از تصمیم و درخواست پدر ومادرش

 مردد می گردد که آیا برخلاف خواسته ی والدین خود عمل کند و در نجف بماند وبه تدریس

 وتربیت طلاب خود ادامه دهد یا حوزه نجف را ترک کند وراهی ایران شود ، و با همین حالت تردید

 شب را به صبح می رساند،نزدیکی های اذان صبح ، برادرش مرحوم حاج محمود که همراه پدر

 به نجف آمده بود ازایشان می خواهد که وی را به حمام راهنمایی کند. مرحوم علامه بعد از

 راهنمایی برادرش، بیرون حمام منتظر بازگشت ایشان می ماند در حالی که مدت زیادی از طلوع

 فجر نگذشته بود ناگهان یک سید عرب را در فاصله چند قدمی خود می بیند که به ایشان

 می گوید: « السلام علیک یا شیخ محمدصادق وانشانی ، صبحکم الله بالخیر »

  مرحوم علامه در فکر فرو می رود که این سید عرب کیست که مرا شناخت ولی من او را

 نمی شناسم. آن سید به او می فرماید:

 «هنوز که نماز نخوانده ای برویم تواین مسجد نماز بخوانیم »

 و وی را جهت اقامه نماز به مسجد می برد. در بین راه به شیخ محمد صادق علامه می فرماید:

 «امر پدر و مادرت را اطاعت کن و به وطنت برگرد چون طولی نمی کشد که در عراق جنگی رخ

خواهد داد و به دنبال آن قحطی و گرانی مردم وعلما ء وطلاب را به زحمت خواهد انداخت» .

مرحوم علامه می فرماید :

 وضو گرفتیم و وارد مسجد شدیم،در حال گفتن اذان و اقامه بودم که متوجه شدم آن سیدعرب

 ناپدید شد و جستجوی من برای یافتن ایشان بی فایده بود. به خود گفتم غیر از من هیچ یک از

 دوستان و شاگردانم کسی نمی داند پدرم به نجف آمده وچنین پیشنهادی را مطرح کرده، این

 سید کی بود که من را شناخت، هم از آمدن پدرم خبرداشت، هم از پیشنهاد ایشان مطلع بود و

 مهمتر اینکه من نیّت قلبی خود را به کسی نگفته بودم که در رفتن به وانشان مردد هستم !!

 پس به این نتیجه رسیدم که او وجود مقدس آقا امام زمان (عج) بوده است. به همین خاطر

 حوزه نجف را ترک کرده و همراه پدر وبرادرش به وانشان بازگشت مرحوم شیخ محمد صادق

 علامه میگوید : من زمانی یقین حاصل کردم که آن سید عرب حضرت امام عصر(عج) بود که

 پیشگویی او صحیح از کار درآمد و پس از گذشت شش ماه آتش جنگ درکشورعراق شعله ور

 گردید و به دنبال آن مردم و به خصوص طلاب و علما از قحطی و گرانی به ستوه آمدند.

 ایشان هنگام بازگشت به وطن کتاب هایش را به همدرس و هم مباحثه و صمیمی ترین دوست

 و همنشین خود آیه الله آقا سید جمال الدین سعید آبادی گلپایگانی سپرده و به ایران باز

 می گردد. یک سال پس از فوت علامه وانشانی ، عده ای از اهالی وانشان در نجف اشرف با

 مرحوم آیه الله آقاسید جمال الدین گلپایگانی ملاقات نموده و خبر وفات مرحوم علامه را به

 ایشان می دهند معظم له ضمن اظهار تأسف و بیان شمه ای از فضایل مرحوم شیخ محمد

 صادق وانشانی از برادرزاده ایشان (مرحوم حاج حسن پسر حاج محمود) در خصوص کتاب های

 امانتی مرحوم علامه نظر می خواهد که ایشان اعلام می دارد : علامه فرزند اهل علم ندارد

  لذا کتاب ها را شما به هر طریقی که صلاح می دانید بدان عمل کنید...

مقام علمی و تقوا:

 مرحوم علامه وانشانی در باره مقام علمی خود فرموده :

 من و آیة الله سید محمدتقی خوانساری از نظر علمی در یک سطح قرار داشتیم

 با این تفاوت که مرحوم آیه الله خوانساری توفیق شرکت در جنگ علیه انگلیس را داشته و من

 نداشتم. آیة الله سید محمدتقی خوانسار ی پس از رهایی از اسارت انگلیسی ها(هندوستان)

 به خوانسار آمده و روزی عده ای از اهالی وانشان برای دیدار با ایشان جهت رسیدگی به امور

 وجوهات شرعی به ایشان مراجعه می نمایند ، مرحوم خوانساری از آنها سؤال می نمایند اهل

 کجا هستید؟ می گویند اهل وانشان. می فرمایند: مگر آقای شیخ محمد صادق علامه در

 وانشان تشریف ندارند؟ جواب می دهند: چرا تشریف دارند مرحوم آیه الله خونساری

 می فرمایند : آقا ی شیخ محمدصادق علامه وانشانی از جهت زهد و تقوا و ورع کم نظیر است،

 بروید پیش او و به حساب وجوهات خود رسیدگی کنید.

 مرحوم علامه از طریق اجاره دادن اراضی موروثی پدرش امرار معاش می نمودو این درآمدکافی

 به نیازهای او نبود و در نتیجه زندگی وی در نهایت فقر و تنگدستی سپری می شد. اما با وجود

 آن همه فقر و تنگدستی هرگز از وجوهات شرعیه استفاده نمی نمود . چندین مرتبه از طرف

 کارگزاران حکومت به ایشان پیشنهاد ورود به محاکم قضایی و قضاوت داده شد ولی ایشان

 علی رغم تنگی معیشت و فقر مالی پیشنهاد دولتمردان را رد کرد و به زندگی زاهدانه خود

 قناعت کرد.

سبب شهرت ایشان به علامه

 روزی یکی از بزرگان روستای وانشان ، فرماندار وقت گلپایگان و تنی چند از علمای گلپایگان و

 مرحوم شیخ محمد صادق وانشانی را به میهمانی دعوت کرد. در آن مجلس فرماندار گلپایگان

 سؤالاتی را مطرح نموده و پاسخ هایی را دریافت می نماید و مواردی پیش می آید که جز

 شیخ محمد صادق وانشانی هیچیک از علماء حاضر در مجلس ، قادر به پاسخگویی نبودند پس

 ازمباحثات علمی میان ایشان و علما ء گلپایگان ، فرماندار می گویند:


 الحق والانصاف لقب علامه شایسته چنین شخصی است و همانجا دستور می دهد نام

 خانوادگی شیخ محمد صادق وانشانی را از« زهدی » به «علامه» تغییر دهند و در شناسنامه

 ی ایشان تغییرات ثبتی انجام شود.

 مرحوم علامه پس از حدود نیم قرن تلاش و کوشش جهت هدایت وارشاد مردم شریف وانشان

 در سال۱۳۳۲هجری شمسی به رحمت حق پیوست ودر جواربارگاه شاهزاده ابوالفتوح قریه

 وانشان به خاک سپرده شد.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

 

ارسالی  توسط حاج آقا مصطفی مشایخی از قم

جهت آشنایی بیشتر با "مرحوم علامه وانشانی "  اینجا را کیک کنید

منابع:

1- کتاب گنجینه دانشمندان
2- کتاب اعلام الشیعه جلد دوم
3- کتاب شرح حال دانشمندان گلپایگان جلد دوم
4- کتاب سیری در تاریخ و جغرافیای گلپایگان


نوشته شده در تاريخ چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۱۹ توسط سیدرضا اطیابی
کپي مطالب اين وبلاگ، بدون ذکر منبع ممنوع مي باشد
Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...

اطلاعيه مجالس ترحيم X

حاج محمد حسين مشايخي فرزند مرحوم کربلايي حسن به ديار باقي شتافت

جهت مشاهده کليک کنيد

مقالات کشاورزي X

دانلود مقالات کشاورزي و دامي

جهت مشاهده کليک کنيد

فيلم هاي وانشان X

فيلم هايي از روستاي باصفاي وانشان

جهت مشاهده کليک کنيد


تصاوير وانشان X

تصاويري از روستاي باصفاي وانشان

جهت مشاهده کليک کنيد

پرداخت قبوض X

مشاهده و پرداخت قبض هاي : آب - برق- گاز و تلفن ثابت، وانشان

جهت مشاهده کليک کنيد