آخرین به روز آوری سایت چهارشنبه ۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳

گلها و سبزیجات بهاری در ارتفاعات گلپایگان -موسیر ، لاله ، مرزنجوش ، شوید



آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد...



دارو درمانی تعدادی از بیماری های گوارشی


پوشاک (برند)


یادی از گلپایگان - استاد سعیدی


ویدئوی مناره سلجوقی گلپایگان

مناره سلجوقی گلپایگان که از آن به عنوان بلندترین مناره آجری نام می برند ، گویی امتداد پیشینه کهن این خطه را برابر دیدگان هر هنر دوستی آشکار می کند این بنا که به عنوان بلندترین مناره آجری سلجوقی قرن پنجم هجری قمری ایران از آن یاد شده با قدمتی حدود 900 سال همچنان در برابر عوامل طبیعی زلزله، باد، باران، سرما و گرما سرفراز برجای مانده است.


خانه ها و کوچه باغ های دیدنی حسن حافظ











فراز و نشیب های تاریخی

از آنجا که مطالعه به عنوان یک عادت خوب ضمن انجام کارهای روزانه و همچنین وظایفی که پدر و مادر به عهده ام می گذارده اند برای من از دوران نوجوانی بوده است و بخصوص اینکه بعد از تحصیل دانشسرای مقدماتی (جایگاه مقدس تربیت معلمین شایسته آن روز) شغل آموزگاری را عهده دار شدم که لازمه تدریس برای هر درس به مطالعه و بررسی مجدد نیاز داشته که در حد مقدور وقت و دسترسی به کتب و پرسش از علما و دانشمندا ن را ایجاب می کرده است از هر فرصت مناسب بهره مند و در حدّ جذب و دریافت حافظه ام کوشش کرده ام

استاد اکبر افاضلی

بخش اول:

                                                                                 

از آنجا که مطالعه به عنوان یک عادت خوب ضمن انجام کارهای روزانه و همچنین وظایفی که پدر و مادر به عهده ام می گذارده اند برای من از دوران نوجوانی بوده است و بخصوص اینکه بعد از تحصیل دانشسرای مقدماتی (جایگاه مقدس تربیت معلمین شایسته آن روز) شغل آموزگاری را عهده دار شدم که لازمه تدریس برای هر درس به مطالعه و بررسی مجدد نیاز داشته که در حد مقدور وقت و دسترسی به کتب و پرسش از علما و دانشمندا ن را ایجاب می کرده است از هر فرصت مناسب بهره مند و در حدّ جذب و دریافت حافظه ام کوشش کرده ام و امروز که بعد از پنجاه شصت سال تدریس از دوره های دبستان، دبیرستان و دانشجویان دانشگاه ها (مانند دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران و دانشگاه های شهرستان تفرش، محلات و شاهد در حد برنامه آنها) از تعلیم قرآن و معارف اسلامی، ادبیات فارسی، تاریخ و علوم اجتماعی و سایر دروس دبستانی، ریاضیات، جغرافیا، اخلاق، بهداشت و محیط زیست به منظور انجام وظیفه اداری و تربیت و آدم سازی دینی با یاری خداوند متعال و دعای خیر اولیاء دانش پژوهان و رضایت خاطر محصلان علاقه مند به یادگیری، کوشش کرده ام و همیشه خدا را در نظر داشته ام و عملاً در انجام وظایف اسلامی نماز و سایر تکالیف شرعی به صورت جمعی اقدام و توصیه به خدمات اجتماعی و احترام به بزرگترها و معلمان و علماء و همنوعان و کمک در امور خانواده و زندگی شرافتمندانه توصیه و برای آنها آرزوی توفیق داشته ام که امیدوارم وسیله خیر زندگی و کارشان شده باشد. امروز هم که شاهد رشد و ترقی اکثریت شاگردانم هستم علاوه بر اینکه به وجودشان افتخار می کنم خوشحالیم از آنجاست که برخی باعث سرافرازی خانواده و در رشته های مختلف تحصیلی توفیقاتی داشته اند که از افتخارات جامعه انسانی می باشد.

اکنون که به قصد یادآوری دوران معلمی و کلاس درس بنا بر وظیفه ادای تکلیف که مورد درخواست اغلب عزیزان اهل مطالعه که نوشته های قبلی حقیر را خوانده اند بر خود واجب شمردم با نوشتن برخی آموخته هایم که در حافظه، مانده است یادمانهای تجربه های گذشته را برای جوانان علاقه مند یادآوری نمایم، شاید توفیق خدمتی برای آگاهی از تاریخ گذشتگان و قدرشناسی از خادمان واقعی جامعه ی انسانی دیروز و امروز و پایه گذاری زندگی بهتر، سالم تر و آبرومند توسط برنامه ریزان خُبره برای آیندگان با توجه به علوم که ساعتی، در حال پیشرفت می باشد و در دنیای آینده صنعتی مترقی قابل عرضه باشد، جوانان را هدایت و از وجودشان بهره گیری و از هجرتشان به دیگر ممالک جلوگیری و زندگی سالمی برای آنها تأمین نمایند؛ زیرا دانش و بینش انگیزه ی اندیشمندی و فرمندی و آموزش و پرورش شایسته ، تنها راه آدم پروری ست.

برداشت از صفحه 17 و 18 کتاب پیش دانشگاهی تألیف استاد اکبر افاضلی

» فراز و نشیب هایی از تاریخ«

چگونه از گذشته ها مطلع شویم؟

گذشته طولانی بشر دربردارنده رخدادهای بسیاری است که هیچ کس نتوانسته تمامی آنها را ببیند، حتی رویدادهای زمان حال را نیز همه نمی توانند مشاهده کنند؛ زیرا این اتفاقات در نقاط دور و نزدیک روی می دهد و تنها برای اطلاع از گذشته چهار دسته منابع اطلاعاتی وجود دارد که همه آنها با هم مورد توجه و استفاده قرار می گیرند. این چهار دسته عبارتند از:

1- مکتوبات: که شامل هر نوع نوشته اعم از: کتاب، روزنامه، مجله، سفرنامه، کتیبه، سند، قباله و مانند آنهاست که مطلبی درباره گذشته داشته باشد.

2- منقولات: که شامل هر نوع گفتاری است و از گذشته حکایت می کند مانند: داستان ها، افسانه ها، خاطرات شفاهی، ضرب المثل و به ویژه اسطوره ها که معمولاً منقولات با گذشت زمان به صورت مکتوب درمی آیند.

3- محسوسات: که شامل هر نوع آثاری است که از گذشته به جا مانده باشند مانند: بناها، ابزارها، نقش ها، مجسمه ها و این دسته منابع به ویژه برای مطالعه گذشته های دورتر زندگی انسان اهمیت دارند.

4- معقولات: هر نوع استنباطی است که انسان از طریق استدلال یا تخیل برای درک گذشته یا تکمیل و تصحیح اطلاعات خود درباره گذشته انجام می دهد. در این زمینه توانایی فکری، تجربه، تعمق و آموزش مورخ اهمیت فراوان دارد.

صفات مورخ- وقتی که مورخ (یعنی کسی که از تاریخ آگاهی دارد) به امر تاریخ نویسی می پردازد، در واقع گذشته را بازگو می کند. در این بازگویی نخستین صفت یک مورخ، راستگویی است. مورخی که دروغ بگوید موجب تغییر و تحریف در تاریخ می شود و مردم را به گمراهی می کشاند. راستگویی مورخ به معنای امانت داری او در مطالعه تاریخ است (آن هم منابع مختلف تاریخی) بهترین مورخان کسانی هستند که در نقل تاریخ راستگو و امانت دار باشند. (باید توجه داشت که در دادگاه تاریخ، مُتَهِمْ و مُتَهَمْ حضور ندارند. مورخ نباید تحت تأثیر جو حکومتی و یا تعصبات خاص اعتقادی و غیره قرار گیرد بلکه باید با وجدان آگاه قضاوت عادلانه داشته باشد) دومین صفت یک مورخ حقیقت جویی است. مورخ باید جویای حقیقت و طرفدار حق باشد. او با مطالعه در وقایع و سرگذشت افراد و جوامع به قضاوت درباره آنها می پردازد. بنابراین باید بتواند ابتدا تصویری نسبتاً همه جانبه از گذشته یک جامعه ارائه و سپس درباره آن داوری کند. بهترین قاضی، کسی است که بهترین خصوصیت، عدالت را دارا باشد بنابراین و همین صفت یک مورخ به عنوان قاضی اعمال گذشتگان عدالت اوست.

پس از راستگویی، حقیقت جویی و عدالت طلبی چهارمین صفت مورخ، داشتن دانش گسترده می باشد. مورخ باید درباره موضوعی که تحقیق می کند سالها مطالعه کند همه اطلاعات موجود درباره آن را آورد و از هیچ نکته ای چشم پوشی ننماید. پنجمین صفت یک مورخ داشتن قدرت اندیشه و تفکر (تجزیه و تحلیل) است. سرانجام ششمین ویژگی مورخ توانایی نوشتن درست است تا بتواند دستاوردهای پژوهش خویش را به گونه ای مطلوب عرضه کند.

از قرآن درس بگیریم و از خودخواهی های مقطعی و اختصاصی بگذریم که از تحمیل عقیده طرفی نخواهیم بست و با جهان بینی واقعی از خدا طلب یاری کنیم. انشاء ا...

» خدای یکتاست که جز او خدایی نیست. زنده و پاینده است. هرگز او را کسالت خواب نگیرد تا چه رسد که به خواب رود. اوست مالک آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، چه کسی را این جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد، مگر بفرمان او. دانش او محیط است، هر آنچه در پیش نظر خلق آمده و آنچه خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه علم او احاطه نتوانند کرد مگر به آنچه او خواهد. قلمرو علمش از آسمانها و زمین فراتر و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی زحمت است چه او دانایی بزرگوار و توانایی با عظمت است.

کار دین به اجبار نیست، راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردید پس هر کس از راه کفر و سرکشی برگردد و به راه ایمان و پرستش خدا گروید به رشته محکم و استواری چنگ زده است که هرگز نخواهد گسست و خداوند به هر چه خلق گویند و کنند شنوا و داناست. خدا یار اهل ایمان است، آنان را از تاریکی های جهان بیرون آرد و به عالم روشنایی برد و آنانکه راه کفر گزیدند یار ایشان شیطان و دیو راهزن است، آنها را از جهان روشنایی به تاریکی های گمراهی افکند، این گروه اهل دوزخ و در آن مخلد خواهند بود. آیات 254 تا 256 سوره البقره»

                            « ادامه مقاله فراز و نشیب های تاریخی در شماره 255 ...»

 

فراز و نشیب های تاریخی

« استاد اکبر افاضلی»

 

بخش دوم:

ا

ما بنا بر وعده، بخشی ازتاریخ و تجربیات و مشاهداتی که در این عمر دیده، شنیده و خوانده ام را خدمت طالبان حق و حقیقت تقدیم نموده و از درگاه احدیت توفیق همه خدمتگزاران جوامع انسانی و حافظان حقوق طبقه کم درآمد آبرودار را آرزو دارم. امید آنکه در آینده شاهد گرفتاری های متعدد زندگی احدی از مردم مسلمان نباشیم و با رؤیت لب های خندان که حاکی از رضایت و دلخوشی برای زندگی بهتر و عاقبت خیر می باشد روبرو گردیم و نگرانی های برخی مردم را از تبعیضات مختلف مشاهده ننماییم و با توجه به حقایق زندگی و خلقت، از گذشتگان تجربه آموزی و با رعایت موازین قانونی اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مترقی با یکدلی و همدردی، ایثارگرانه به کار بپردازیم و در این جهان حق شکنی ها توسط جهانخواران استعمارگر مُفت خور سربار جامعه بشری به خود آییم و از جدایی ها بپرهیزیم و با مطالعه تاریخ دریابیم که عاقبت ستمگران تاریخ به چه سرنوشتی و با چه ذلتی به درک واصل شده اند.

نِرون- هیتلر - چنگیز و ده ها نمونه دیگر مگر غیر از یزید، معاویه و ابوسفیان که لعن ابدی را برای خود خریده اند و باعث کشتار عده زیادی از مردم آگاه و ناآگاه شده اند چه طرفی بسته اند؟

بهتر است از گذشتگان سرزمین باستانی خود با مروری در تاریخ، تجربه بیاموزیم و راه بهتر زیستن را دریابیم. نام پارس و پرشیا برای خارجیان خالی از اهمیت نیست. اروپائیان تحت تأثیر نوشته های مورخین یونان و روم سراسر ایران زمین را به نام پارس می نامیدند؛ ولی در ادبیات کلاسیک زبان فارسی (پارسی) از سرزمین مزبور همواره به نام ایران یاد شده است و از نظر مورخین در نوشته های غربی کلمه ایران به کلیه ناحیه فلات: ایران کنونی، افغانستان، بلوچستان و ترکستان اطلاق می شده است. به نظر هانری ماسه، ایران ترجمه آریانای سابق و معرف سرزمین ایران است.

تاریخ ایران از بدو شروع تشکیل حکومت های بزرگ تا قرن هفتم میلادی به ترتیب شاهد مراحل حکمرانی مادها- هخامنشیان- پارت ها و ساسانیان بوده است. در اواخر حکومت هخامنشیان چندی اسکندر مقدونی پسر فیلیپ بسیاری از آثار تمدنی را از بین برده است. اسکندر غنایم بی پایانی از شوش به چنگ آورد. اسکندر مقدونی با آتش زدن پرس پولیس در سال 330 قبل از میلاد نه تنها پایتخت ایران را ویران نمود بلکه سمبل عظمت و قدرت ایرانیان را منهدم ساخت.

باید یادآور شد سلسله مادها در نواحی غربی ایران حکومت داشتند. هخامنشیان امپراطوری بزرگی از ساحل نیل تا ترکستان تشکیل داده بودند و شهرهای زیادی بنیانگذاری کرده اند از جمله گلپایگان بنیانگذار آن همای بنت بهمن بوده است. بعد از نیم قرن به حکومت اسکندر و جانشینانش توسط پارت ها پایان داده شد که به نام سلسله اشکانی حدود پنج قرن بر ایران حکومت کردند. اشکانیان که ایرانی بودند و از آیین مزدایی پیروی می کردند و به تربیت سواره نظام و کمانداران همت گماشتند به صورت کنفدراسیون از پادشاهان محلی که تابع مرکز و فرمانروای واحدی اداره می شد که توسط اردشیر ساسانی با تجدید حکومت مرکزی تشکیل گردید. ساسانیان در جنب دستگاه حکومت پایگاه مذهبی نیرومندی نیز بنیان نهادند. سلسله ساسانیان پس از دوران درخشان و پرشکوه فرمانروایی سرانجام در اثر جنگ های ممتد با روم شرقی و قبایل ترکستان و ظلم و بیداد فئودال ها و روحانیون زرتشتی رو به ضعف نهاد و به آسانی در برابر حمله اعراب از پای درآمد.

در طول دو قرن تسلط اعراب بر ایران حکام عرب جایگزین ساتراپ های ایرانی گردیدند.

در این مدت برخی ساکنین شهرهای بزرگ به مذهب اسلامی طرفدار خانواده پیامبر که بعدها شیعه نام گرفت با شعار برادری و برابری متمایل شدند. حمله عرب در قرن هفتم میلادی چنان حادثه مهمی بود که بدواً نتایج اعتقادی خانواده رسول اکرم (ص) در رشد فکری مردم ایران تأثیر زیادی بر جای گذاشت. از جمله اغلب ایرانیان که از ستم موبدان به جان آمده بودند به تدریج دین و خط سابق خود را فراموش کردند و پیرو قرآن شدند و رسم الخط عربی را که از ریشه سامی؛ ولی با سنن هند و اروپایی ایران مغایر بود پذیرا شدند.

باید توجه داشت با تشکیل امپراطوری هخامنشیان زبان پارسی به صورت زبان رسمی امپراطوری درآمد و کتیبه ها بدان زبان نگارش یافت. این دو امر تاریخی در سرنوشت ایران و حتی شرق باستان نقش عمده ای بازی کرده است. ساکنین ایران باستان به زبانهای مختلف و لهجه های خاص تکلم می کردند. این زبانها با لهجه های گوناگون ولی نزدیک به هم از ریشه های هند و اروپایی بوده است. مسلماً در تقسیمات کشوری ایران هر یک از خاندان های ایالات، زبانی مخصوص به خود داشته است؛ ولی به علت در دسترس نبودن آثار منقوش از آنها ذکری به میان نیامده است. مثلاً در زبان سکاها (سیت ها) جز آثار ناچیز و برخی اسامی خاص که مؤلفین یونانی، مخصوصاً هرودوت آنها را ضبط کرده چیزی برجای نمانده است. آنچه مسلم است در زبانها و لهجه های مختلف مردمان ایران باستان به دو وجهه کاملاً مشخص و متمایز برمی خوریم: 1- زبان اوستا 2- زبان پادشاهان هخامنشی.

وجود زبان خاص پادشاهان هخامنشی از کتیبه های سنگی بناهای با عظمت بیستون، نقش رستم، شوش و پرس پولیس و همچنین الواح نقره و طلایی آن زمان به یادگار مانده به ثبوت رسیده است.

افسوس که بیشتر این آثار گرانبها در طی زمان یا تخریب به وسیله عوامل طبیعی و یا افراد متعصب ناآگاه که آنها را محو کرده اند و یا در صورتی که قابل حمل بوده سرقت نموده اند و یا اکنون در موزه ها و یا ویلاهای قدرتمندان خودی و کشورهای دیگر جلوه گرند.

شما فکر می کنید همین شیر سنگی پای مناره گلپایگان را چه کسی برده است و اکنون کجاست؟ مگر این شیرهای سنگی دو تا نبود؟ که حقیر در سال 1355 عکس آن دو را در صفحه 48 تاریخ گلپایگان و مردم آن آورده ام. فکر کنید شیر سنگی سرقت شده چند تُن وزن داشته است و توی جیب هم جا نمی گرفته است.

                       

بخش سوم

                                                                                          هخامنشیان در کتیبه های سنگی، علت حوادث را که محرک ایجاد ابنیه بوده است، حجاری کرده و ضمناً لطف و حمایت پروردگار بزرگ » اهورامزدا« را برای پادشاه و مملکت طلب می کردند.

طول کتیبه های سنگی مختلف و متغیر و گاهی تمام دیواره ی بنا یا صخره را در چندین ستون به هم فشرده فرا می گیرد. کتیبه بیستون نمونه ای از این قبیل کتیبه هاست. بعضی از این کتیبه ها نیز با تصاویر چندی مزین شده است. در برخی دیگر کتیبه ها جز چند سطر حاوی نام و القاب پادشاهان چیزی دیده نمی شود. کتیبه های سنگی از نقاط مختلف ایران مخصوصاً در نقاطی که هخامنشیان در آن کاخ های باعظمتی بنا نهاده اند، به دست آمده است.

قدیمی ترین کتیبه ها یادگار کورش (سیروس) از سده ششم قبل از میلاد برجای مانده است. تازه ترین آنها کتیبه اردشیر سوم مربوط به سالهای (359 تا 338) قبل از میلاد و کمی بعد از حمله اسکندرمقدونی است.

مضمون کتیبه های مزبور به علت فراموش شدن خطوط و عبارات باستانی تا قرن نوزدهم میلادی نامفهوم مانده است. نبوغ دانشمندان از قبیل: گزونفند، راسک و بورنوف پرده ابهام از روی آنها کنار زدند که به تدریج متن کتیبه ها یکی پس از دیگری خوانده شد.

آندره ایمار می نویسد: خط کتیبه ها، ترکیبی از علامات میخی شکل بود. بسیاری از متون کتیبه های پادشاهان هخامنشی به سه زبان نقر شده و مفهوم عبارات سه گانه مزبور به زبان پارسی، زبان بابلی و زبان ایلامی است. نمونه ای از متن کتیبه ها: پروردگار بزرگ اهورامزداست، که آسمان بلند را آفریده، انسان را آفریده، خوشبختی انسان را آفریده ...

من پارسی هستم، از پارس بر مصر مسلط شدم، فرمان دادم این کانال را بین رودخانه ای به نام نیل که در مصر جاری ست و دریایی که به ایران منتهی می شود، حفر کنند. این کانال به فرمان من (داریوش) حفر شد و کشتی ها از راه کانال از مصر به ایران رفتند.

انکار و عدم توجه و بی خیالی و محو و نابودی چنین آثاری به هر منظور بوده باشد ضربه ای به تمدن های گذشته ملل مترقی نخواهد زد؛ زیرا هزاران نوشته و مدرک در کتابخانه های متعدد جهان وجود دارد.

هخامنشیان نیروی خود را در اداره مملکت موهبت پروردگار توانا می دانستند و برای اولین بار در تاریخ یک دولت ملی تشکیل دادند و قدرت پادشاهان توأم با موازین اخلاقی دقیقی اعمال می شد. پرهیز از دروغ، راست رَوی، خودداری از آزردن ضعفا و اقویا، عملاً صورت می گرفت که این موارد را می توان گفت در تاریخ قدیم ایران به وسیله یونانیان معرفی شده است. متوفی که از شوش نتایجی حیرت آور داده، این متون به زبان های عیلامی، بابلی، یونانی، فُرس قدیم، پهلوی و غربی است، هزاران ابزار و اثاثیه ی مختلف مربوط به تمام اعصار و قرون در شوش کشف شده است، تاکنون بیش از سی جلد کتاب مربوط به یادداشت هایی درباره شوش از طرف باستان شناسان فرانسوی به زیور طبع آراسته شده است (گیریشمن).

در سال 224 میلادی در ایران سلطنت از پارتهای اشکانی منتزع و به دست ساسانیان افتاد که متجاوز از چهارقرن بر ایران فرمان راندند. ساسانیان از مردم جنوب ایران و از ایالت فارس کنونی و پارس باستانی بودند. پادشاهان ساسانی با اسرار عجیبی سنن و آداب ایران کهن را تجدید نموده و آنچه را در اثر رسوخ تمدن یونان در دوره اشکانیان به دست فراموشی سپرده شده بود از نو زنده کردند. کوشش آنان بیشتر معطوف بدان بود که از بالای سر فاصله زمانی حکومت یونانیان و اشکانیان و گذشته هخامنشی را به حال پیوند دهند. هخامنشیان هرگز آئین زرتشتی را مذهب رسمی کشور اعلام نکرده بودند. ساسانیان آئین مذکور را مذهب رسمی وکتاب اوستا را کتاب روحانیت اعلام داشتند. روحانیون مزدایی مؤبدان در دولت و امور مملکتی صاحب نفوذ شدند. ساسانیان نسبت به مسیحیان نسطوری سخت گیری نکردند و با فرهنگ سریانی، نصرانی و بابلی مخالفتی ننمودند. سرانجام در جوار آئین مزدایی و مسیحیت مردی به نام مانی آئین کفرآمیزی بنیاد نهاد. ساسانیان در مغرب سرحدات فرات ابتدا با رومیان و سپس با امپراطوری بیزانس (روم شرقی) دایماً در جنگ و ستیز بودند که در دوره ای از تاریخ در زمان قسطنتین به صورت جنگ های مذهبی درآمد، همین دوئل بی پایان نیروی ایران و روم را به کلی تحلیل برده بود و زمینه را برای نیروی تازه ای به نام اعراب فراهم ساخت.

در دوره ساسانیان روحانیت زرتشتی که مقام و منزلتی به دست آورده بودند به ایجاد جامعه روحانیت و تدوین و تنظیم کتب و برقراری وحدت میان تخت سلطنت و محراب، که دو رکن اساسی حکومت ساسانیان محسوب می شد همت گماشتند و آیین زرتشتی که از قرن ها پیش اشاعه یافته بود، در دوره ساسانیان به دست مؤبدن با قشر نوینی پوشیده شد و مذهب رسمی مملکت گردید که مورد اعتقاد همه ساکنان امپراطوری نبود.

مسیحیان، آرامی ها، ارامنه و یهودیان قایل به آزادی مذهب بودند ولی قوانین اجتماعی را محترم می شمردند. یهودیان در زمان حکومت ساسانیان، سنت یهود »دانش تلمودی« را تدوین نمودند و با تمام این اعتقادات دینی، افکار ایرانی به حیات خود ادامه داده است. جدّ اردشیر ساسانی مردی روحانی به نام ساسان بود، بنا به نقشه اردشیر قدرت حکومت نه تنها با تکیه بر فئودال ها و ملاکین بلکه در عین حال با استفاده از نیروی روحانیت زرتشتی قابل دوام بود. اردشیر که خود از تبار روحانیون بود به این فکر جامه عمل پوشید و به مؤبد مؤبدان بزرگترین روحانی آن دوره یعنی تنسر (tenser) فرمان داد تا با تأسیس دبیرخانه مذهبی اوراق پراکنده کتاب مقدس را جمع آوری کرده و جامعه روحانیت دولتی را تشکیل دهد. بنا به سنن باستانی اردشیر فقط از راه ازدواج با خانواده اردوان توانست خود را وارث قانونی تاج و تخت ایران معرفی کند و در مدتی نزدیک به پانزده سال موفق به ایجاد ایران واحد و بزرگی شد. نبوغ تشکیلات دهنده ی او با شخصیت نظامی اش برابر بود. شهرهای بسیاری به دست وی ساخته شد. پنج قرن پس از کوروش هخامنشی بار دیگر داستان پهلوانی ایران باشکوه افسانه واری تجدید شد که از 224 تا 651 میلادی 26 پادشاه ساسانی بر اورنگ نشستند.

دالیزه وارتاپت وقایع نویس ارمنی از رفتار مسالمت آمیز آن زمان با مذاهب مختلف در ایالات ایران، یعنی با مجوسان و یهودیان و مانویان و مسیحیان و پیروان کیش های دیگر بحث می کند.

هیربُد می گوید: به هر جا که ارتش شاهنشاهی ساسانی قدم گذاشت آتشکده ای در آنجا برپا شد.

از اینجا می توان به محیط مذهبی ایران در زمان ساسانیان پی برد که در آن زمان ستایش آتش بیش از عقاید دیگر رواج داشته و در هر گوشه ای آتشکده ای برپا می شد. در آداب مذهبی آب نقش قابل ملاحظه ای داشته و در ساعات معینی از روز دعاهای خاص خوانده می شد. مُخ ها غالباً از بین نجبا برگزیده می شدند و دوره ی مدرسه معقول و منقولی را که در ری بود طی می کردند. در زمان ساسانیان توسعه و نگاهداری راه های مواصلاتی برای حفظ قدرت حکومت و تجارت در سراسر کشور نقش عمده ای داشت. سرویس نامه رسانی به دست چاپارهای تیزرو و سواران و جمازه داران سپرده می شد. تعداد بی شماری از روحانیون در کلیه امور مهم زندگی مردم دخالت کرده و زندگی روزمره آنان را کنترل می نمودند.

روحانیون از این راه ثروت بی پایانی به دست آورده و ضمن بسط قدرت خویش دولت مستقلی در داخل دولت به شمار می رفتند و در مسائل کلی و امور مملکتی دخالت می کردند و با همدستی نجبا و اشراف جبهه ای در برابر شاه تشکیل داده بودند. همین امور بود که قدرت دولت ساسانی را تضعیف و به انحطاط آن کمک نمودند. قوه قضاییه عملاً به روحانیون تعلق داشت و از آنجا که شاهان طرفدار عدل و رفاه مردم بودند و سالی دوبار جشن بهار و پاییز با رعام می دادند و شخصاً در حضور روحانیون به شکایات شاکیان رسیدگی می کردند و فکر می نمودند که اجرای عدالت کرده اند، در حالی که کسی را جرأت شکایت علنی از روحانیون نبود. ساسانیان که از نظر نظامی و سیاسی به مراتب از اسلاف خود نیرومندتر بودند با تکیه به آیین مزدایی و روحانیون در نظر همسایگان غربی خویش به صورت خطر مرگباری جلوه می کردند؛ زیرا آنها شخصاً یا به دست عُمال خویش در اثر تبلیغات مذهبی می توانستند راهی برای تجاوزات آینده بگشایند، در حالی که رومیان نیز آماده مقابله با تهاجم حریف بودند و در طول مدت یک قرن قدرت فرمانروایان جدید ایران را به خوبی ارزیابی نموده بودند.

با حوادث پیش آمده زنجیر از پای قبایل بیابان نشین عرب برداشته شد و در زمان حکومت خسروپرویز قبیله عربی که سالها در کنار مرز ایران بود با غافلگیری حدود یکهزار اسب از اصطبل شاهی ربودند و با این عمل ترس آنان یکباره فرو ریخت و به این ترتیب شرایط لازم برای ایجاد وحدت قبایل عرب فراهم آمد که با تهاجمات پی در پی هر چند گاه به روستاهای بی دفاع مرزی ایران غنایمی به دست می آوردند که ایران دیگر نمی توانست شانه از زیر بار این مصایب خالی کند حتی موقعی که هراکلیوس در صدد فتح قسطنطنیه بود.

ساسانیان سرگرم جمع آوری و بسیج نیرو بودند، از آنجا که اغلب مردم ایران در نهایت فقر و گرفتاری و ستم مؤبدان بودند یکی از شهرهای دوردست بین النهرین به دست اعراب غارت و نیروهای ایرانی که برای دفاع فرستاده بودند تار و مار شد. در این اوقات اعراب بیابانگرد راهنمای پیش قراولان ارتش اسلام بودند، بدین ترتیب اعراب در مدت هفت هشت سال ایالاتی را که هراکلیوس از ساسانیان گرفته بود به تصرف درآوردند. چون ارتش ایران در آخرین نبرد با روم شرقی مغلوب و از نظر نظامی و روحی به هیچ وجه قدرت مقابله با مهاجمین عرب را نداشت.

در زمان ساسانیان جامعه ایران به طور دقیق و مشخص به طبقات اجتماعی متضادی تقسیم شده بود، بین نجبا و مؤبدان و متمکنان وابسته با رعایا و طبقه زحمتکش از هر نظر اختلاف فاحش وجود داشت.

مؤبدان و نجبا از حیث: اسب، البسه، مسکن، باغ، نوکران و زنان از رعایا به خوبی تمیز داده می شدند، همچنین مردان جنگلی و ارتشیان از هر امتیازی برخوردار بودند. حتی در بین طبقات اجتماعی درجات مختلف دقیقاً رعایت می شد، هرگز مردی که در یکی از طبقات اجتماعی مشخص شده فوق الذکر به دنیا می آمد حق ارتقاء به درجه بالاتر را نداشت و قانون به طرز خاصی با نظارت روحانیون از خانواده های طبقات ممتاز حمایت می کرد، همین امور باعث انحطاط و از بین رفتن اتحاد بین عموم گردید. هیچ کاسب و صنعتگری حق نداشت به حرفه دیگری جز شغل خاص خویش بپردازد. فقط از زارعین و کسبه مالیات اخذ می گردید، رویهم رفته طبقه زحمتکش در معرض همه نوع تحمیل کشوری و نظامی و دینی بودند. به گواهی تاریخ در دوره های بعد از اسلام گاهی نقش روحانیت در امور دولتی بسیار مهم بوده است حتی در دوره صفویه چنین موضوعاتی را نوشته اند لیکن روحانیت زمان حکومت صفویه حامی مردم، هنرمندان و کشاورزان بوده اند د و در دوره قاجاریه هم اغلب گرفتاری های مردم به وسیله روحانیون بزرگ رفع می شده است. رویهم رفته روحانیت بعد از اسلام در ایران به امور دینی مردم می پرداخته است. برای نمونه این عریضه در خصوص اجحافات صارم الدوله و تحمیلات و هزینه فوج مستقر در گلپایگان می باشد که مرحوم ملامحمدتقی حاج آخوند گوگدی شخصاً به دربار برده و به نظر شاه رسانیده و تا اخذ فرمان عزل و تعویض حضرت والا ظل السطلان و بخشش مالیات و رفع ظلم نسبی پیگیری کرده و عین عریضه را امین الدوله برایشان مسترد داشته که دستخط شاه و مراحم ملوکانه را به نظر رعایا برساند، برگردانده است.

بسم ا... العلی الاعلی. اول رمضان عریضه علماء و دعاگویان و رعایای گلپایگان.

قربان خاک پاک جواهر آسایت شویم، مظلومیت ضعفای گلپایگان بر اولیای دولت مکشوف شد، چهل هزارتومان تعدیات و خسارات وارده از جناب صارم الدوله که از راه بی مهری حضرت والا ظل السلطان بود به چهارهزار تومان مقرون و ناچار به این مبلغ راضی شدیم و از عرایض دیگر و باقی حقوق چشم پوشیدیم که از اداره حضرت والا خارج باشیم و علاقه این فوج بی اعتبار گلپایگان را که باعث ویرانی گلپایگان و منشاء تعدیات است از این ضعفاء مرفوع فرموده، تدارک و خانه واری که این فقراء به سرباز می دادیم همه ساله اضافه بر مالیات خود نموده به دیوان بدهیم که نه دیوان را خسارت این سرباز باشد و نه این ولایت ویران و ضعفا مورد تعدّی. اگر خدای ناکرده این سرباز برقرار و در اداره ظل السلطان باشیم، خدا و رسولش می داند که از مال گذشته باید از جان و ناموس هم بگذریم و از عوض این چهارهزارتومان چهل هزار تومان و به طریق دیگر در قید باشیم که نه زراعت داریم و نه قوه ای ، حکم و توقع از پادشاه اسلام پناه جهان مطاع است. (مهر و امضاء چندتن از علمای گلپایگان)

در بالای عریضه امضاء و دستخط ناصرالدین شاه قاجار که مرقوم داشته، امین الدوله آنها را به کلی از اداره ظل السطان خارج کرده و تحقیق کنید پولی که ظل السلطان به این ها اجحاف کرده، رسیده است یا نه، اگر رسیده است پس بگیرید و معین السلطنه را بگویید حاکم دیگر بگماریم. به معین السلطنه ابلاغ شد. امضاء امین الدوله

اکنون برای تنوع مطلب با یادی از استاد محمدعلی سعیدی به منظور قدردانی از مادران بزرگوار تضمین شعر سروده ایشان تقدیم می گردد.

                               (ادامه مقاله فراز و نشیب های تاریخی در شماره 257)

 

 

اين مطلب تاکنون 7995 بار مشاهده شده است.
مطالب مرتبط با استاد اکبر افاضلی

فراز و نشیب های تاریخی



نام و نام خانوادگي:
پست الکترونيک:
سايت يا وبلاگ:
متن پيام:
تصوير امنيتي:



آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد.


آب و هوا

پیام های کلی سایت

تماس با ما


كلیه حقوق برای پدید آورندگان 
.:: آخاله ::. محفوظ است. | طرح و اجرا : توحید نیكنامی   | به روز رسانی محتوایی : محمود نیكنامی  
 | .Copyright © 2003-2012 Akhale.ir. All Rights Reserved
|
 | Powered By Tohid Niknami | E-Mail :
Akhale . com @ gmail . com |