. مهربان و صمیمی ، با اطمینان و قاطعیت ، اما به نرمی و آرام حرف می زد. یک عمر با ریاضی زندگی کرد و ریاضی را محور عالم می دانست. اما ذات و روحیه اش فراتر از منطق ریاضی نشان می داد. هرچند که در گفتار برای همه چیز توجیه و استدلال ریاضی می آورد و حرفهای مرا درباره امور فرامنطقی نمی پذیرفت اما عشق در چهره اش موج می ز د. پرویز شهریاری بدون شک ریاضی دانی بود که در روزگار ما کمتر مورد توجه قرارگرفته است. شکوه های بسیار از سیستم نظام آموزشی و فضای حاکم برتالیف کتب ریاضی داشت. او دیگر در بین ما نیست . در زمان حیات درباره علم ریاضی و ویژگی های آن با وی گفت وگویی صورت گرفته است که می خوانید.
استاد علياكبر جعفري
او دیگر در بین مانیست -
مهربان و صمیمی ، با اطمینان و قاطعیت ، اما به نرمی و آرام حرف می زد. یک عمر با ریاضی زندگی کرد و ریاضی را محور عالم می دانست. اما ذات و روحیه اش فراتر از منطق ریاضی نشان می داد. هرچند که در گفتار برای همه چیز توجیه و استدلال ریاضی می آورد و حرفهای مرا درباره امور فرامنطقی نمی پذیرفت اما عشق در چهره اش موج می ز د. پرویز شهریاری بدون شک ریاضی دانی بود که در روزگار ما کمتر مورد توجه قرارگرفته است. شکوه های بسیار از سیستم نظام آموزشی و فضای حاکم برتالیف کتب ریاضی داشت. او دیگر در بین ما نیست . در زمان حیات درباره علم ریاضی و ویژگی های آن با وی گفت وگویی صورت گرفته است که می خوانید.
| کتاب های ریاضی دبیرستان دچار چه تغییر و تحولاتی شده است و در مورد کتب کنونی ریاضی چه نقد و نظری دارید * تا قبل از سال 1317 هرکس می خواست کتابی منتشر می کرد و در صورتی که کتاب مورد استفاده و استقبال قرارنمی گرفت از رده خارج می شد. در سال 1317 بخشنامه ای صادر شد که براساس آن کتاب ها باید یکنواخت و وزارتی می شد و عده ای از استادان دانشگاه و دبیران دبیرستانها در تالیف این کتاب ها نقش داشتند.کتاب ها روی هم رفته خوب تهیه شده بود. این وضع تا سال 1323 ادامه داشت. از سال 1323 به بعد کتاب ها در اختیار مولفین مختلف قرارگرفت. پنج یا شش گروه تشکیل شد و هر گروه برای دبیرستان کتاب هایی نوشتند. از مشهورترین کسانی که در تالیف کتب دخالت داشتند گروه بیرشک گروه آذرنوش و گروه بهرامی بود. این کتاب ها منتشر شد. شاگرد و معلم حق داشت نیمی از این کتاب ها را انتخاب کند. در عین حال اختلاف زیادی هم بین مولفین وجود داشت. در همان موقع یعنی سال 1326 یکی از کتابفروشی ها که به آن رفت و آمد داشتم پیشنهاد کرد یک دوره کتاب برای دوره اول دبیرستان بنویسم و او از منافع خود بگذرد و من نیز حق التالیف دریافت نکنم تا این کتاب ها ارزانتر از سایر کتاب ها در اختیار دانش آموزان قرار گیرد. آن موقع کتب درسی بین پنج تا هفت تومان قیمت داشت. آقای رمضانی مدیر انتشارات کتاب های من را شامل دو جلد جبر دو جلد حساب و سه جلد هندسه منتشر کرد و قیمت آن ها را یک تومان در نظرگرفت که یک ششم قیمت دیگر کتاب ها بود. کتاب های من بخاطر ارزانی و به دلیل مضمونشان مورد استقبال قرارگرفت. در این کتاب ها علاوه براینکه تمرینات زیادی وجود داشت به تاریخ و کاربرد ریاضی هم پرداخته شده بود. اما بعد از این دوره آموزش و پرورش تصمیم گرفت کتاب ها را یکدست کند و تا امروز هم همین رویه ادامه داشته است. اشکالاتی که به تالیف کتاب های کنونی وارد است این است که عده ای در اتاق های دربسته برنامه آموزش و پرورش را معین می کنند و در همان جامالفین را تعیین می کنند و غالبا مولفینی به کار مشغولند که احتمالا خیلی کم تجربه هستند. نتیجه این نوع تصمیم گیری ها به اینجا منتهی شد که یک سال کتاب هندسه را حذف کردند بخاطراینکه آن را غیرقابل تدریس می دانستند. |چه سالی بود * سه یا چهارسال پیش به نظرمن کتابهایی که توسط معلمان دبیرستان تهیه می شود عملا نمی تواند برای دانش آموز مفید باشد. | به نظر شما یک کتاب خوب ریاضی چه خصوصیاتی باید داشته باشد در حال حاضر در تهیه آن ها مورد توجه قرارنمی گیرد * به نظر من مهمترین نکته ای که در کتاب های ریاضی باید رعایت شود و من همیشه نسبت به آن حساسیت داشته ام پرداختن به تاریخ ریاضی فلسفه ریاضی و کاربردهای آن است که متئسفانه امروز جای آن خالیست. همه اینها را می شود به زبان ساده و به نحوی که برای دانش آموز قابل فهم باشد اراءه کرد. از جمله عواملی که مانع از پرداختن به فلسفه ریاضی در کتب درسی می شود مسله کنکور است. در کنکور معیار تست است و در تست نمی توان تاریخ ریاضی را مورد پرسش قرارداد. بگذریم از اینکه بعضی از موسسات هستند که مفاهیم اصلی ریاضیات را هم بدون توضیح واقعیت و بصورت سهل انگارانه ارایه می دهند. مثلا اینکه مشتق از کجا آمده و چه حوادثی باعث شده که مورد استفاده قرارگیرد مورد توجه نیست. علاوه برآن می گویند برای تست هیچ لازم نیست استدلال کنید و فقط کافی است که ردیف عملیات را بدانید. هم اکنون حدود دومیلیون داوطلب شرکت در کنکور وجود دارد که از این تعداد کمتر از 10درصد پذیرفته می شوند. کنکور مسابقه وحشتناکی است و من تعجب می کنم چطور برخی مسئولان که برای هر مسئله پیش پا افتاده ای افراد متخصص را جمع و سمینار برگزار می کنند درباره کنکور هیچ تصمیمی نگرفته اند. باید یک سمینار با حضور جمعی از معلمین ریاضی اساتید دانشگاه روانشناسان جامعه شناسان و تشکیل شود و این افراد در مورد کنکور بحث و گفت وگوکنند. اگر بعد از مدتی به این نتیجه رسیدند که راه حلی برای کنکور نیست خوب ما تسلیم می شویم. ولی من معلم ریاضی ام و مطمئنم هر مسئله ای جواب دارد و این مسئله هم بدون پاسخ نخواهدماند. ولی متئسفانه عده زیادی نفعشان در این است که کنکور به این شکل بماند در نتیجه ما گرفتار پیچیدگی های آن هستیم. کتابهای درسی هم تحت تاثیر این مسئله و عدم استفاده از متخصصین به وضعیتی افتاده که امروز می بینید. | در حوزه فردی یک نوع رخوت و سستی در دانش آموزان برای یادگیری ریاضی دیده می شود. به طوری که گویا از ریاضی هرا سانند و خود را در این زمینه بی استعداد می بینند. چرا این اتفاق افتاده است * اتفاقا شمار داوطلبان رشته ریاضی در کنکور نشان می دهد که دانش آموزن به ریاضیات علاقه مندند. منتهی موانع برسرراهشان وجود دارد. یکی از این موانع بینش نادرست والدین و معلمان است. معلم قبل از اینکه سرکلاس ریاضی برود احتمالا با سایر همکاران شوخ طبعی می کند. ولی وقتی می خواهد به کلاس ریاضی برود اخمهایش را درهم می کشد و اولین جمله ای که می گوید این است که مواظب باشید! ریاضی داریم در فیزیک بدون یادگیری مبحث نور می توان بخش الکتریسیته را یادگرفت. اما در ریاضیات اینطور نیست. ریاضیات مثل حلقه های زنجیرمی ماند که اگر یک حلقه شناخته نشود. نمی توان مطالب سطوح بعدی را یادگرفت. خب احتمال دارد دانش آموز مریض شود و یک هفته یا ده روز مدرسه نرود. این شاگرد قطعا بقیه درس را نمی فهمد. درچنین شرایطی دانش آموز ایرادکار را در کم استعدادی خود می بیند. اما من دراین مورد تجربه دارم و مطمئنم که هردانش آموز حتی بااستعداد معمولی هم می تواند ریاضیات یادبگیرد. به یاددارم درجوانی یک سال هندسه درس می دادم. قبل از حضور در کلاس مدیرمدرسه به من گفت: درکلاس مواظب فلان شاگرد باش. گفتم چطورمگر گفت: آدم بی تربیتی است و ممکن است به شما توهینی کند. من به محض ورود به کلاس برای شناختن آن فرد حاضر غایب کردم و وقتی که اسم او را گفتم بلندشد و مثل بقیه گفت حاضر و بعد نشست. هیچ ناراحتی ای پیش نیامد. شیوه تدریس من این است که در تدریس هندسه یک مسئله مطرح می کنم و به کمک یک شاگرد مطلب را پای تخته پیش می برم تا او دچار مشکل شود. بعد اگر شاگرد دیگری علاقه مند بود او ادامه می دهد. درآن کلاس رسیدیم به جایی که سوالی به ذهنم رسید که ازهرکس می پرسیدم جواب می داد. من هم آن شاگرد تنبل را برای پاسخگویی انتخاب کردم. بطورطبیعی جواب داد. چون جلسه اول بود شاگردها گوش می کردند. من هم تشویقش کردم و گفتم تو مثل اینکه بهتر از بقیه هندسه را بلدهستی. او یک مقدار به اطرافش نگاه کرد. چون باورنمی کرد به او چنین جمله ای را بگویند. همه به او می گفتند: بی شعور و حالا یک کسی می گوید تو هندسه بلدی. من قیافه ام خیلی جدی بود و باز دنباله تشویق را گرفتم. بعد گفتم بنشین. جلسه بعدی که می خواستم سرآن کلاس حاضر شوم همان شاگرد را دیدم که دنبال یک شاگرد دیگر می دود و می گوید: ترا خدا به من بگو امروز چه قضیه ای داریم من فقط پیش یک معلم آبرو دارم. کمک کن آبرویم نرود. من هم نگذاشتم که آبروی او برود. هرجلسه از او می پرسیدم. منتها سوالی که مطمئن بودم می تواند جواب دهد را می پرسیدم. اوایل اسفندماه آن سال بود که پدر آن شاگرد به مدرسه آمد و سراغ من را گرفت. او افسر عالی رتبه ارتش بود. کنار من نشست و گفت: من فقط آمدم از شما بپرسم با پسر من چه کار کرده اید او هنوز همان بی شعوری که بوده هست. درس نمی خواند اما هندسه را با جان و دل می خواند. حتی سرمیز ناهار یک کاغذ به همراه دارد و درمورد مسئله هندسه فکرمی کند. من به پدرش گفتم: من به او فهماندم که همه و ازجمله شما که به او می گویید تو بی شعوری دروغ است. البته آن مرد از حرف من خیلی ناراحت شد و مرا ترک کرد. اما همان شاگرد درآن سال نمره هندسه اش بالای 15 بود که البته ردشد! چون درسهای دیگر را هیچ نخوانده بود. نه ریاضی آسانتر از بقیه درسها است و نه هندسه آسانتر از بخشهای دیگر ریاضی است. وقتی کسی بتواند هندسه را یادبگیرد یعنی می تواند ریاضی را فراگیرد. همین تجربه به من نشان داد که اگر از اول با دانش آموز درست رفتارشود خواهدتوانست همه چیز را در ریاضی یادبگیرد. من نمی گویم همه باید مثل من رفتارکنند. هرمعلمی یک شیوه ای دارد. معمولا می گویند به تعداد معلمین خوب روش های خوب وجوددارد که با هم فرق می کنند. من توانستم یک شاگرد ضعیف را در هندسه موفق کنم. بنابراین من فکرمی کنم هرکسی می تواند ریاضی را درست یادبگیرد به شرط آنکه درخانه و مدرسه او را از این درس نترسانند. | درخصوص سرگرمی های ریاضی بسیار کارکرده اید. به نظر شما این بازی ها چه نقشی می تواند در بروز خلاقیت دانش آموزان داشته باشد * اصولا دانش آموز به بازی علاقه مند است. بخصوص اگر بازی کششی داشته باشد و اینکه چیزی را باید پیداکرد و راهی برای حل مسئله یافت. ما پیش از این درکشورمان چیستان داشتیم یعنی چیزهایی که به نظم یا نثر بود و معنایش روشن نبود بعد از فرد می خواستیم این مسئله را حل کند. این مدتی طرف را سرگرم می کرد ولی درعین حال ذهن او را خلاق تر می کرد. هدف من از ترجمه سرگرمی های ریاضی تقویت خلاقیت دانش آموزان بود. اما متاسفانه امروزه به جای اینگونه سرگرمی ها بازیهای رایانه ای خیلی رواج پیداکرده که بسیاری از آنها زیانبار و مضر است. | کشورهای دیگر درزمینه پیشرفت علوم ریاضی چه مسیری را طی کرده اند
* به نظر من رازموفقیت کشورهایی که به پیشرفتهای تکنولوژیک دست یافته اند توجه و سرمایه گذاری در آموزش و پرورش است. بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا به آلمان کمک مالی کرد و رئیس جمهوری وقت آلمان گفت من یک سنت از این پول را خرج رفاه مردم نمی کنم و آن را در آموزش و پرورش هزینه می کنم آن وقت نتیجه اش را ده یا پانزده سال دیگر خواهیم دید. امروز آلمان در سایه آن برنامه ریزی به کشوری قدرتمند و صنعتی درجهان مبدل شده است. موضوع دیگر رفاه نسبی معلمان است. یک معلم باید بتواند زندگی خود را اداره کند و درمواقع بیکاری کتاب بخواند تا سطح سواد و معلوماتش بالارود نه اینکه درمواقع بیکاری مسافرکشی کند. درکشورهای پیشرفته زندگی معلم را طوری تامین می کنند که او بتواند بخشی از وقت خود را صرف مطالعه و تحقیق نماید.
بر گرفته از روزنامه ایران به همت استاد علی اکبر جعفری