آخرین به روز آوری سایت جمعه ۲۵ اسفند ماه ۱۴۰۲

در تدارک نوروز



آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد...



نقش هوش مصنوعی در طراحی و کشف داروهای جدید


پوشاک (برند)


نمادی شایسته در آیینه فرهنگ گلپایگان - دکتر ابراهیم جعفری


یادی از گلپایگان - استاد سعیدی


مهندس علیقلی بیانی ، فرزانه‌ای از جنس آب - استاد علی اکبر جعفری

در آغاز مسول ساختن سد اختخوان مهندس طالقانی بود ولی به علت ساختن سد کرج استعفا داد و مهندس علیقلی بیانی که رشته تحصیلی اش مرتبط با سدسازی و لوله کشی شهرها بود به اختخوان رفت و دوسال و نیم آن جا ماند و کار سد را به سرانجام رساند.


" سمنو " به یاد "بی بی" ..... توحیدنیکنامی

ننه جون من سمنو می‌خواهم یار شیرین دهنو می‌خواهم
عاشقم من به لقای سمنو سر و جانم به فدای سمنو
سمنو خوب تر از جان من است سمنو شیره‌ی دندان من است
من که در مطبخِ تو آشپزم سمنو را به جه شکلی بپزم؟
ننه جون ارث به اولاد بده سمنو را تو به من یاد بده


ویدئوی مناره سلجوقی گلپایگان

مناره سلجوقی گلپایگان که از آن به عنوان بلندترین مناره آجری نام می برند ، گویی امتداد پیشینه کهن این خطه را برابر دیدگان هر هنر دوستی آشکار می کند این بنا که به عنوان بلندترین مناره آجری سلجوقی قرن پنجم هجری قمری ایران از آن یاد شده با قدمتی حدود 900 سال همچنان در برابر عوامل طبیعی زلزله، باد، باران، سرما و گرما سرفراز برجای مانده است.











سیمای فرزانگان (5) - مرحوم استاد منوچهر خالصی

استاد فرزانه و معلم خستگی ناپذیر ُ، شادروان منوچهر خالصی حدود 12 سال در شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی اجرا کننده برنامه ی .یک مسابقه و سی سوال .بود و این اواخر در شبکه آموزش آرایه های ادبی را تدریس می کرد. در انجمن های ادبی تهران همچون .انجمن گلستان سعدی و انجمن امیر کبیر و... حضوری فعال داشت و همچون شمع نورافشانی می کرد...

استاد علي‌اكبر جعفري

                                                                           

هدف از گرد آوری وشرح زندگانی دانشوران وفرهیختگان شهرستان گلپایگان دادن الگوهای مناسب به جوانانی است که در وادی پرفراز ونشیب دانش وآگاهی ره می سپرند. در اینجا یاد آوری نکته های زیر ضروری است:
در همه جای دنیا دانشمندان واندیشمندان گذشته را بزرگ می‌دارند. در مجامع علمی جهان وقتی نام خوارزمی برده می‌شود همه به احترام اوبه پا می خیزند. اما اگر با بزرگداشت گذشتگان می خواهیم کاری کنیم که جوانان امروز به استخوان های پوسیده ی آبا واجدادشان ببالند سخت خطا کاریم.و اگر با انجام این کار می‌خواهیم امروزیان راتحقیر کنیم و به آنان بفهمانیم که نتوانسته‌اند مثل پدرانشان در زمینه های گوناگون علمی و ادبی و هنری بشکفند باز هم دراشتباهیم اما اگر می‌خواهیم آنان را برانگیزیم تا راه آن بزرگان را در پیش گیرند کارمان درست است وباید آن را دنبال کنیم.
در عین حال که گذشته و گذشتگان را به یاد جوانان می اندازیم باید اکنون و اکنونیان رانیز به آنان بشناسانیم. همین طور تا آنجا که میسر است با ایشان از آینده سخن بگوییم جوان را در جریان امروزش قرار دهیم.واز دیروز برای ساختن امروز و قردامدد بگیریم.باید مواظب باشیم وقتی می‌گوییم در گذشته رازی  ابن سینا  خیام قردوسی و...... داشته ایم معنی حرفمان این نباشد که همان داشتن های گذشته کافی است وباید بدان بالید.باید از این بزرگان به عنوان کسانی که همواره زنده اند سخن گفته باشیم.



در فراق دوست

به مناسبت درگذشت استاد منوچهر خالصی

 

 با دیدگان فرو بسته لب بر جام زندگی نهاده ایم  و اشک سوزان بر کناره ی زرین آن فرو می ریزیم . اما روزی می رسد که دست مرگ نقاب از دیدگان ما بر می دارد و آنچه را که در زندگی مورد علاقه‌ی ما بود از ما می‌گیرد. فقط آن زمان می فهمیم که جام زندگی از اول خالی بوده و ما از روز نخست از این جام جز باده‌ی خیال ننوشیده‌ایم.

 از اشعار لرمانتوف شاعر روسی ( 1841 - 1814 ) 

 
به هر نفس دلم از داغ یار لرزد و ریزد   
  چو برگ گل که ز باد بهار لرزد و ریزد
بیا که بی گل روی تو اشکم از سر مژگان  
   چو شبنمی است که از نوک خار لرزد و ریزد
به هم رسان ثمری زین چمن که شاهد دنیا  
  شکوفه ایست که از شاخسار لرزد و ریزد
ز آب دیده به راهت همیشه کاسه چشمم  
  چو جام پر به کف رعشه دار لرزد و ریزد
برون خرام که وقت است لاله های چمن را  
  ز شوق روی تو رنگ از عذار لرزد و ریزد
بس است این همه قصاب آبروی تو دیگر  
  در این زمانه ی بی اعتبار لرزد و ریزد

 
 
استاد فرزانه و معلم خستگی ناپذیر  شادروان منوچهر خالصی روز بیست و یکم بهمن ماه یکهزار و سیصد و هجده خورشیدی در گلپایگان دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم علی خالصی فردی روشن ضمیر  اهل شعر و ادب و صفا و پاکی بود و خیاطی می کرد. مادرش بانویی دلسوز  مهربان و خانه دار بود. منوچهر فرزند اول خانواده بود و همواره می‌گفت پدرم اولین آموزگار من در زندگانی بوده است.  

این خانواده با دستی خالی اما با کوله باری از شرف و انسانیت به تربیت وی و سایر فرزندان همت گماردند. 

منوچهر دوران دبستان و دبیرستان را در شهرستان گلپایگان سپری کرد و با شرکت در آزمون ورودی دانشسرای مقدماتی و قبولی در آن آگاهانه پا به عرصه‌ی انسان سازی گذاشت و به تربیت و تعلیم نوجوانان ایران زمین همت گماشت.  

پس از اتمام دوره‌ی دو ساله‌ی دانشسرا کار معلمی را از دبستان های خوانسار آغاز کرد. 5 سال بعد یعنی در سال 1341 خورشیدی به گلپایگان منتقل شد و در دبستان های معظمی فردوسی و عسجدی و سپس در دبیرستان فردوسی به تدریس ادبیات و علوم اجتماعی پرداخت. شاگردان او از شور و حال وصف ناپذیر کلاس درسش با خاطره ای خوش یاد می کنند و می گویند : همیشه در کلاس با سخنان جذاب و خواندن اشعار زیبا و دلنشین به ما درس اخلاص  محبت  وفا  امید آرزو و عشق به زندگی می داد. و این شیوه‌ی پسندیده را تا واپسین دم زندگی ادامه داد. زیرا معتقد بود که : 

معلم یاور کودکان  شکوفا کننده ی ذهن انسانها  آموزنده ی محبت به انسانیت و شکل دهنده ی آینده ی بشریت است.  

هدف والای او آماده کردن نسل جوان برای آینده در سایه آموزش و پرورش بود و پیوسته یاد آور می شد که :  

اگر معلمی نتواند آینده را برای جوانان بسازد  حتما می تواند جوانان را برای آینده بسازد.  

منوچهر ضمن تدریس به مدت 6 سال مدیریت داخلی بیمارستان های بزرگ تهران مانند بیمارستان مهر  بیمارستان آبان و بیمارستان جم را بر عهده داشت و من خود شاهد بودم که صمیمانه به بیماران درماندگان و مستمندان تا آنجا که می‌توانست کمک می‌کرد.  

حدود 12 سال در شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی اجرا کننده برنامه ی یک مسابقه و سی سوال  بود و این اواخر در شبکه آموزش آرایه های ادبی را تدریس می کرد. در انجمن های ادبی تهران همچون انجمن گلستان سعدی و انجمن امیر کبیرو... حضوری فعال داشت و همچون شمع نورافشانی می کرد. زمانی که با صدای گرم و رسایش قطعه شعری را می خواند حاضران در سالن با سکوت و آرامش همچون تشنه کامانی در انتظار ترنم باران کلامش بودند. 

این استاد گرانمایه یکی از چهره های تاثیر گذار در تاسیس مجتمع آموزشی دکتر حسابی واقع در خیابان ولی عصر (عج) بود و با تدریس هنرمندانه اش در دروس معارف و ادبیات در جذب دانش‌آموزان یاوری شفیق و دلسوز برای سایر همکاران بود و همواره می گفت : 

معلمان سازندگان یک ملت‌اند . وای بر ملتی که با سازندگان خود بیگانه است.
و یا:
جامعه ای که به معلمانش بهایی نمی دهد  ارزشی در بین جوامع ندارد. 

 آری ! در اندرون هر معلم بزرگ  دنیای بزرگتری وجود دارد که کشف آن نیاز به کاشفانی بزرگ دارد. 

 در جلسات ماهانه‌ی انجمن فرهنگی  هنری ادیب گلپایگانی دستاورد او همیشه مطالب نغز  و اشعار دلنشین بود و پیشنهاد کرد که کتاب گلستان سعدی و حکایات آموزنده‌ی آن توسط افراد انجمن خوانده شود و در باره‌ی هر کدام بحث و گفتگو شود که متاسفانه این پیشنهاد دیری نپایید و شمع وجودش به خاموشی گرایید.  

گفتمش نقاش را نقشی کشد از زندگی     با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

 در ایجاد و تهیه‌ی کتاب برای کتابخانه ها تلاشی مستمر داشت . از جمله می‌توان به تاسیس کتابخانه ی مسجد النبی واقع در میدان نبوت در سال 1360 و ارسال کتاب برای کتابخانه های مدارس گلپایگان اشاره کرد.

 زمینه آشنایی

اکنون که این خامه بر این نامه می‌گرید نزدیک به نیم قرن از آشنایی و پیوندهای دوستی من با آن عزیز در خاک خفته ام می گذرد. آشنایی ما از دیداری تصادفی در کتابفروشی تابان به مدیریت دوست گرانقدر دیگرمان شادروان ابوالفضل خادمی شروع شد. مکانی که جایگاه اهل مطالعه و علاقه مندان به کتاب بود. دو همدل و همزبان یکدیگر را یافته بودیم که گفته اند :  

یک روز با معلم خردمندی مصاحب بودن  بهتر از مطالعه ی هزار صفحه کتاب با ارزش است.

 دوران تحصیل من در رشته ریاضی دانشکده‌ی علوم دانشگاه تهران همزمان با دوران تحصیل او در دانشکده ی ادبیات آن دانشگاه بود. ما در کلاس های پر بار و مفید اساتید والامقام این دو دانشکده بصورت مستمع آزاد شرکت کرده و از خرمن دانش سرشار آنان خوشه چینی می کردیم. در آنجا ما یاد گرفتیم که : 

معلمان ماهر اندیشه خود را به دانش آموزان تحمیل نمی کنند بلکه اندیشیدن را به آنان یاد می دهند. 

همه زندگی او کلاس درس بود . 

در جلسات دوستان همیشه اول وقت به نماز می ایستاد و این فریضه ی بزرگ الهی را انجام می داد . 

 وقتی از سفر حج مراجعت کرد به دیدارش شتافتم. از خاطرات سفر برایم گفت و ضمن اینکه اشک در چشمانش حلقه زده بود ادامه داد :

 به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند     که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

 و وقتی حال پریشان مرا دید که به خاطر خونریزی شبکیه چشمم به توصیه پزشکان از انجام این وظیفه محروم مانده ام گفت : 

 برو طواف دلی کن که کعبه از سنگ است     که این خلیل بنا کرد و آن خدای خلیل

 و خود شاهد بودم که مخارج مهمانی بازگشت از سفر حج را توسط یکی از آشنایان به گلپایگان فرستاد تا بین مستمندان آبرومندی که به نان شب محتاجند تقسیم کند. 

 همیشه آرزو می کرد از سرچشمه زلال اسلام سیراب شود و دیگران را سیراب کند و زنگار خرافات و پیرایه ها را از چهره ی این آیین صلح و محبت و مهر بزداید و خدای بخشنده ی بخشاینده ی ادیان ابراهیمی را مهربانترین عامل نسبت به بندگان خویش معرفی کند. 

 بر روی ما نگاه خدا خنده می زند  
 

هرچند ره به ساحل لطفش نبرده ایم

  بسیار پر گذشت بود . هرگز کینه ی کسی را به دل نمی گرفت و می گفت :   

خوشا دوران کودکی  ! که نه ما را سوز سینه بود و نه دل هایمان جای کینه بود و با افسوس و آه زمزمه می کردکه :

 خاطرات کودکی برنگردد دریغا         قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

 او اعتقاد داشت که : 

کینه توزی نتیجه ی دل های بیمار انسان های حقیر و زبون است.  

هرگاه ظلمی را مشاهده می کرد و یا مورد ستم قرار می گرفت می گفت :  

آقای جعفری ! خوشحالم که معاد هست. 
 به کسری چنین گفت بوذر جمهر  
 

که تا می خرامد به کامت سپهر

مبادا به کس کینه ورزد دلت  
  ملرزان دلی تا نلرزد دلت


تمام موفقیت هایی را که در زندگی کسب کرده بود مرهون لطف خداوند و همدلی  و همیاری همسر وفادار و فرزندان شایسته ی خود می دانست زیرا : 

هر کجا مردانی را مشاهده کردید که بر قله های رفیع دانش ترقی خدمتگزاری و موفقیت گام بر می دارند در کنارشان فذاکاری وفا ایثار و از خودگذشتگی همسرانشان را جویا شوید. 

 امروز او در میان ما نیست . جسمش اسیر خاک شد و روحش در افلاک به پرواز درآمد تا در جوار رحمت پروردگار به آرامش ابدی دست یابد. چون نسیمی آرام و سبکبال از گلزار هستی گذشت و ما همچون گ��و�ن با ریشه های ستبر اسیر خاک مانده ایم.
منوچهر زنده است زیرا : 

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق         ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما

 مزارش نه در بهشت زهرا بلکه در سینه‌ی عاشقان و عارفان درگاه احدیت است.

بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی    در سینه های مردم عارف مزار ماست

 از خداوند بزرگ برای آن رفیق شفیق طلب رحمت و برای خانواده و فامیل گرانقدرش  تحمل صبر بردباری و پایداری آرزو می کنم . 

نسیم آسا از این صحرا گذشتیم   
  سبک رفتار و بی پروا گذشتیم
چو ناف آهوان  صد پاره ی جان  
  بیافکندیم و از هر جا گذشتیم
غباری نیست بر دامان همت  
  از این صحرا بسی بالا گذشتیم
به چشم ما کنون هر زشت  زیباست  
   چو از هر زشت و هر زیبا گذشتیم
به پای کوشش از دیروز و امروز  
  گذر کردیم و از فردا گذشتیم
گریزان از بر سودابه‌ی دهر   
  سیاوش وار از آذرها گذشتیم
کنون در کوی نا پیدا خرامیم  
  چو از این صورت پیدا گذشتیم
رشید از ما مجو نام و نشانی  
  که از سر منزل عنقا گذشتیم

علیاکبر جعفری 10 /9 /1386 خورشیدی

 

 

یادگارهایی از استاد

----------------------------------------

 

 

 

-------------

 

-------------

 

-------------

 

اين مطلب تاکنون 9548 بار مشاهده شده است.
مطالب مرتبط با استاد علي‌اكبر جعفري

سیمای فرزانگان- مروری بر زندگی هنری استاد اکبر گلپایگانی
سیمای فرزانگان 14- استاد رضا خوشنویسان الگویِ نظم و ادب و متانت
سیمای فرزانگان- استاد مرتضی شهیدی روایتگر عرفان و ادب فارسی
رُشدیه و مدارس جدید
دبیرستان گوگد و روایت عشق - استاد علی اکبر جعفری
شعله ی امید.
سیمای فرزانگان- زنده یاد آقای حسن موسوی معلم عشق و معرفت - استاد جعفری
جوجه اردک زشت
سیمای فرزانگان (13) - استاد پروفسور دکتر محمد حسن خالصی
سیمای فرزانگان12- ( زنده یاد استاد عبدالحسین مصحفی )
سیمای فرزانگان 11 - استاد دکتر مظاهر مصفا
سیمای فرزانگان(10) - پروفسور فضل الله رضا
سیمای فرزانگان (8) - دکتر محمد ابراهیم صافی
یادی از دکتر غلامحسین مصاحب . به مناسبت هفته ی جهانی ریاضیات
" پائیز " بهار عارفان عاشق
پرواز.
شاد بودن هنر است
در آیینهِ تاریخ (قسمت یازدهم) انقلاب آمریکا
در آیینهِ تاریخ (قسمت دهم) انقلاب صنعتی اروپا و پیامدهای آن
سیمای فرزانگان 1 - دکتر علی عمیدی
پاسخ به معماهای هندسی(1)
پروفسور مریم میرزاخانی، ذهن زیبا، اندیشه پویا، فروتن و شکیبا
در آیینه تاریخ (قسمت نهم) - عصر روشنگری، ادامه دوران رنسانس در شرایطی تازه
در آیینه تاریخ (قسمت هشتم) رنسانس کشف دوباره انسان و جهان
در آیینه تاریخ (قسمت هفتم)-سده‌های میانه ، انجماد فکری و حاکمیت تمام عیار کلیسا
برف نو برف نو سلام سلام
صبح صادق ندمَد تا شب یَلدا نرود
در آیینه تاریخ (قسمت ششم) -اساطیر یونان و آثار حماسی هومر
در آیینه تاریخ (قسمت پنجم) - ارسطو بنیانگذار منطق
در آیینه تاریخ (قسمت چهارم) افلاطون معمار اصلی فلسفه سیاسی
در آیینه تاریخ (قسمت سوم) سقراط
یونان و روم باستان (قسمت دوم)
یونان و روم باستان ( بخش اول )
قلم، نگارنده اندیشه بر کاغذ
دانش برترین شرف آدمی است
خانه تکانی
فرزند زمان خویشتن باش
پشت صحنه حضور استاد علی اکبر جعفری در برنامه زنده سیمای خانواده
سیمای فرزانگان (7) - مروری بر زندگانی استاد بزرگوار، معلّم و خیّر والامقام محمد مهدی صحت
فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش دوم
فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش اول
سیمای فرزانگان(6) - شادروان استاد سید حسن نوربخش(دبیر)
نیلوفری در سایه سار بید
مصاحبه دانش آموزان با استاد علی اکبر جعفری
نشانی نوروز
یک کهکشان ستاره (بخش اول) حکیم ابوالقاسم فردوسی )
سیمای فرزانگان 2 - شادروان استاد علی وکیلی
یلدا شب گرم مهربانان جاودان باد
سیمای فرزانگان گلپایگان - دکتر علی عمیدی
لبخند
تکنولوژی واحساس
داستان يک زندگي
رفتارهاي مخرب مغز
قورباغه ها
یاد باد آن روزگاران ياد باد
تاشقایق هست زندگی باید کرد
انسان‌ها...
يلدا شب گرم مهربانان جاودان باد
شب چله (یلدا) شب زایش خورشید و آغاز سال نو میترایی
پلي بين كوير و دشت
پرستوها به لانه بر می‌گردند
سخنان پیام آور کربلا حضرت زینب(س) در مجلس یزید
رنگين کمان آرزوها
زندگی درعصر رايانه
سیمای فرزانگان (5) - مرحوم استاد منوچهر خالصی
سیمای فرزانگان (4) - مهندس علیقلی بیانی ، فرزانه‌ای از جنس آب
سیمای فرزانگان(3) - دکتر فضل الله اکبری
عشق و دوستي
وصيت داريوش به خشايارشا
زيبايي‌هاي رياضي: فراكتال‌ها
سیاه چاله های ریاضی
زيبايي‌هاي رياضي - كاشي‌هاي خود پوشاننده
سرگذشت عدد "پی"
استاد پرویز شهریاری اندیشمند و ریاضیدانی عاشق بود
معلم و شاگرد
سیمای فرزانگان 2 - شادروان استاد علی وکیلی
سيماي فرزانگان ۱ - دكتر علي عميدي
رمز و راز جاودانگی
انسان محور توسعه است
ماه و پلنگ
معلم قافله‌سالار عشق است (3)
معلم قافله‌سالار عشق است (2)
معلم قافله سالار عشق (1)
بر فراز کهکشان‌ها
لهجه‌ي گلپايگاني شكر است
آواي چلچله‌ها
گلبانگ توحيد در طلوع شقايق
از سكون مرداب تا خروش دريا
بين مرگ و زندگي
چارلی چاپلین به راستی یک معلم بزرگ است



نام و نام خانوادگي:
پست الکترونيک:
سايت يا وبلاگ:
متن پيام:
تصوير امنيتي:


30:47   20 آذر 1386
مجید فتوت
باسلام آخاله وقتی مطلب را خواندم که آقای خالصی فوت نموده اند دلم گرفت .یک لحظه رفتم توی دوران نوجوانی و برنامه های زیبایی که ایشان در تلویزیون اجرا می نمودند و همه خانواده افتخار می کردند که یک گلپایگانی داره برنامه اجرا می کند. روحش شاد.

16:35   22 آذر 1386
lمحمود نیکنامی
از استاد ارجمند جناب آقای جعفری تشکر می کنم که این گونه سیمای فرزانگان شهرمان و کسانی که بهر صورتی به این شهر خدمت کرده اند را معرفی کرده و استادانه و مستند از آنها یاد می نماید . پایدار باشد

9:30   24 آذر 1386
مریم(کاندا)
سلام امروز این سایت را باز کردم و در کمال ناباوری خبر فوت استاد بزرگ خاصی را خواندم بی اختیار اشکهایم جاری شد من برای آمادگی کنکور در کلاسهای ایشان شرکت می کردم در خیابان انقلاب هرگز فراموش نمی کنم طنین صدای ایشون را که چگونه در روح و جان همه نفوذ می کرد بسیاری از دختران بودند که شرایط نامساعد فرهنگی داشتند ولی در پایان دوره با شیرینی و هدیه از ایشون به خاط نفوز کلامشان تشکر می کردند حیف که در ایران نیستم تا به مراسم ایشان بیایم روحش شاد

9:13   25 آذر 1386
مسعود
بنده هم به نوبه خود درگذشت این همشهری فرهیخته را به خانواده ایشان و جامعه ادبی تسلیت عرض می نمایم. ای کاش در زمان حیاتش از ایشان تجلیل می شد.

30:5   26 آذر 1386
علی عموکرمی
با درود و سپاس از استاد جعفری که در خصوص استاد منوچهر خالصی به زیبایی قلم فرسائی نموده اند. بنوبه خود برای آن مرحوم شادی روح و برای خانواده گرامی ایشان صبر آرزومندم. بقول شاعر گرانمایه : هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق و یه بیت شعر هم از خودم برای این استاد گرامی: اهل دل را روح بالا باید و فکر درست چونکه این دنیای بی مهر و وفا جز خاک نیست چون این روح ماست که میماند و این استاد گرامی نیز چون سایر اساتید این مرز و بوم از روح بالا و روحانی برخوردار بوده است پس همیشه زنده در یاد ماست. بدرود http://mkarami.artshost.com/dramoukpage.htm دکتر علی عموکرمی

10:10   06 دي 1386
محمدرضا نوری
بسیار متاثر شدم. روحش شاد . یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. آرزوی طول عمر برای بازماندگان خصوصا کلیه فرهیختگان میهنمان بویژه شهرمان را دارم.

14:59   09 دي 1386
هما
سلام من از شاگردان جناب آقای خالصی بودم که هنوز باورم نمی شود که باید با این نبودن با این رفتن ناگهانی بسازم روحشان شاد

24:27   01 بهمن 1386
مجتبی از یزد
ای کاش نمی فهمیدم... خدا روحشان را با علی بن ابی طالب مهشور گرداند ان شا الله

9:28   30 دي 1390
محبوبه شراهی
انا لله و انا الیه راجعون سلام من هم از مرگ ایشان متاثر شدم راستش من بدنبال شعر بسیار زیبا و تاثیر گذاری که ایشان در کلاس کنکورمان که از سروده های یکی از شاگردانشان بود می خواندند می گشتم که با این سایت و خبر فوت ایشان روبرو شدم خدا رحمتشان کند آن شعر اینطور تمام می شد : "خورشید را دیده ای که به هنگام رفتنش وقتی به پشت کوه سرازیر می شود او رنگ می زند با خون خویش بر تکه های ابر وین سرخی شفق که بجا مانده در افق از مرگ او حکایت جانسوز می کند" اگر از دوستان کسی قسمت ابتدای این شعر را بخاطر دارد ممنون می شوم برایم بنویسد باز هم برای استاد طلب آمرزش می کنیم

28:39   14 آبان 1391
giliard
ba salam ,az khabare dargozashteshon khaili khaili moteasef shodam.ishan az maadod moalemini boodand ke dar zendegi man besiar taasir gozashtand. man az ishan darse zendegi gereftam, ensani vala va barjasteh .yad va amozeshhayeshan hich vaght nemimirand.

8:12   11 تير 1392
شیرین جدیدزاده
از شاگردانش بودم در دبیرستان ادیب پیشاوری ( قدس کنونی)خیلی به ایشان علاقه مند بودم و هنوز در دفتر شعرم خطشان و شعرهایشان را دارم .از این سالها خیلی گذشته بود و من خیلی سال بود که ایشان را دیگر ندیده بودم اما یک روز همسرم به خانه آمد و گفت یک نفر فوت کرده اعلامیه اش را دیدم شاید باور نکنید جوابی که دادم چه بود. گفتم فقط نگی آقای خالصی . همسرم با تعجب گفت : یعنی چی تو این همه آدم شما اسم او را بردید . همیشه درسهایش و جملاتش و. در ذهنم بو و هنوزم هست . خدا یش بیامرزد روحش شاد.

19:2   17 بهمن 1392
کی کاوسی
چه زود دیر میشود... استاد فقید آقای منوچهر خالصی معلم دلسوزی بود که خلوص نیت، ایمان ، لطف ، صداقت و یقین به معاد در رفتار و عملکردش موج میزد. هرگز شعری را که در آخرین روز کلاس بیان کرد ، فراموش نمیکنم: " حسرت نبرم به خواب آن مرداب کارام درون دشت شب خفته است دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفته است" روحش قرین رحمت پروردگار باد از خدا میخواهم خانواده محترم و مومنش همیشه در سلامتی و دلخوشی باشند. همچنین صبری جزیل در فقدان آن مرحوم برایشان آرزومندم.

28:29   11 اسفند 1392

باسلام خدمت استاد گرامی از سایت دیدن کرده و مطالب جالبی بود شاهرخی واحد55 تهران

5:11   24 اسفند 1393
علی
آنان که محیط فضل و آداب شدنند. در جمع کمال شمع اصحاب شدنند .ره زین شب تاریک نبردند به روز .گفتند فسانه ای و در خواب شدنند .(ایشان دبیر بنده در دبیرستان شهید بهشتی تهران بودنند مرد فاضل و انسانی شریف که دیگر چنینن انسانهای وارسته ای را در زندگی کمتر میبینم روحش شاد )

0:9   27 آبان 1394
سهیل فخری نیان
با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز اینجانب نوه استاد خالصی هستم و با افتخار از اینکه راه پدر بزرگ را در پیش گرفته و به عرصه تدریس و معلمی پای نهاده ام بسیار خوشحالم، ایشان جایشان همیشه بین ما خالی می باشد ولی یاد و خاطره پدربزرگ همیشه در دل ما جاوید است، امیدوارم سالهای آینده و پیش رو را همواره رهرو ایشان باشم
سربلند باشید ممنون

9:51   12 آذر 1394
عباس خرمی
به به بعنوان یک شاگرد کوچک وعقب مانده اماعاشق تشکروسپاس ازاستادجعفری وجناب نیکنامی عزیزکه بزرگوارانه واثرگذاریادمیکنند ازذوالحقوقین ومردان بزرگی چون مرحوم استادمنوچهر خالصی خالص
بله جناب استادعزیز
اوقات خوش آن بودکه بادوست به سررفت
باقی همه بی حاصلی وبی خبری بود......
یادش همواره گرامیست

2:8   16 خرداد 1395
رضا شیخ
آقای خالصی معلمی بسیار تاثیرگذار در دوران دبیرستان من بود. من از این بزرگوار چیزهای زیادی یادگرفتم.روحش شاد

آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد.


آب و هوا

پیام های کلی سایت

تماس با ما


كلیه حقوق برای پدید آورندگان 
.:: آخاله ::. محفوظ است. | طرح و اجرا : توحید نیكنامی   | به روز رسانی محتوایی : محمود نیكنامی  
 | .Copyright © 2003-2012 Akhale.ir. All Rights Reserved
|
 | Powered By Tohid Niknami | E-Mail :
Akhale . com @ gmail . com |