
( بخش اول )
✅ #میرزا_حسن_رشدیه یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران به شمار میرود که توانست با ترویج آموزش نوین، تحول بزرگی در نظام آموزشی کشور پدید آورَد .
رشدیه، نشر و توسعه فرهنگ را باعث بیداری و آگاهی مردم میدانست . آن روزهایی که مردم از نام #مدرسه نفرت و واهمه داشتند، وی از هیچگونه توهینی نهراسید و شالودههای فرهنگ و بیداری مردم را در ایران زمین بنیان گذاشت و با احداث مدارس نوین در ایران ، مهمترین تحولات فرهنگی را در کشور به وجود آورد. این اندیشمند فرهیخته که #علم و #فن را از اساسیترین نیازهای مردم قلمداد می کرد , از هیچ کوششی در مسیر دستیابی به این مهم فروگذاری نکرد.
✅ رشدیه در ۱۲۳۱ خورشیدی در محله چرنداب تبریز دیده به جهان گشود. پدرش حاج میرزا مهدی تبریزی از مجتهدان تبریز و از جمله افراد با نفوذ شهر محسوب میشد. میرزا حسن در کودکی به مکتبخانه رفت و به دلیل هوش بالا، خود به دیگر دانش آموزان در یادگیری دروس کمک می کرد.
✅ اما میرزا حسن شخصیتی محدود به مکتب نبود. او از همان جوانی به خواندن #روزنامه_ها و #مجلات که در خارج از کشور چاپ میشدند، علاقه داشت و آنها را دنبال میکرد.
در آن زمان سه روزنامه فارسیِ #حبل_المتین در کلکته هندوستان , #اختر و #ثریا در اسلامبول عثمانی (ترکیه امروز) در خارج ایران منتشر می شد. بعدها روزنامه #چهره_نمای مصر هم بر آنها افزوده شد. برخی از شماره های روزنامه های اختر، ثریا و حبل المتین به طور پنهانی از خارج کشور به تبریز می رسید و میرزا حسن آنها را مطالعه میکرد در یکی از شماره های ثریا نوشته بود:
( در اروپا در هر هزار نفر، یک نفر بی سواد است و در ایران در هر هزار نفر، یک نفر باسواد و این از بدی اصول تعلیم است)
✅ این مقاله تاثیر عمیقی بر روحیه رشدیه گذاشت و انقلابی در افکار وی پدید آورد. به طوری که تصمیم گرفت به بیروت برود و در این شهر که انگلیسی ها و فرانسوی ها، دارالمعلمین باز کرده بودند، مقدمات رسیدن به آرزوی دیرینه اش را که اصلاح اصول تعلیم و تربیت بود، فراهم کند.
✅ در حقیقت مطالعه ی چنین نشریاتی بود که سبب شد تا میرزا حسن ضرورت سوادآموزی را درک کند. بنابراین به دارالمعلمین بیروت رفت و در اقامتی ۲ ساله در آنجا تلاش کرد، عربی و فرانسه بیاموزد. سپس به استانبول رفت و در آنجا نیز از مدارس مدرن آن شهر بازدید کرد .
پس از این که میرزا حسن آموزش و پرورش مدرن را از نزدیک دید، تمام تلاش خود را به کار بست تا مدارس نوین را در ایران بنا کند.

رُشدیه و مدارس جدید
( بخش دوم )
✅ در ابتدای دوره ی قاجار تعلیم و تربیت در انحصار مکتب خانهها بود که به روش سنتی، خواندن و نوشتن علوم دینی را به کودکان و نوجوانان میآموختند. مدرسه در ایران در واقع زیرمجموعه ی مسجد بود که به آموزش درسهایی در زمینه احکام و شریعت میپرداخت. به مرور زمان مدرسه ها از مکان های مذهبی جدا شدند و محتوای آموزشی آن ها متنوع و متفاوت تر شد ؛ اما باز در این مدارس خبری از آموزش علوم جدید نبود. به همین دلیل، بسیاری از روشنفکران و ایرانیان فرنگ رفته و با سواد به انتقاد از این سیستم آموزشی پرداختند و خواهان تاسیس مدارس جدید به شیوه کشورهای غربی شدند.
✅ در دوره ناصرالدین شاه، مدارسی به وجود آمدند که تا حدودی با شیوه ی نوین اداره میشدند. از جمله این مدارس مدرسه دارالفنون تبریز، مکتب مشیریه و مدرسه نظامی تهران بودند ؛ اما تمام این مدارس متعلق به خواص یعنی فرزندان اعیان، اشراف و سرشناسان دستگاه دولتی بود، بنابراین در این مدرسه ها رویکرد دولتمردان قاجار به آموزش نوین، نخبه گرایانه بود و از میزان اعزام گروه های برگزیده دانشجویان به اروپا یا جذب قشر خاصی از جوانان برای تحصیل در #دارالفنون و برخی دیگر از مدرسه های تخصصی فراتر نمی رفت. این رویّه ادامه داشت تا وقتی که رشدیه #نخستین #مدرسه_نوین را برای #عموم_مردم تاسیس کرد.
✅ وی در سفرهای خود به ویژه به بیروت و استانبول، متوجه نقش #نظام_آموزشی_مدرن در پیشرفت و ترقی اجتماعی شده بود ؛ به همین دلیل کوشید تا در مدارس ایران این شیوه را عملی سازد و با برپایی مدرسههایی به سبک جدید، خدمتی به نظام آموزشی کشورانجام دهد.
او در سال ۱۲۶۶ خورشیدی به ایران بازگشت و اقدام به تأسیس مدارس متعددی به این سبک کرد و توانست در مدت کوتاهی به نوآموزان، خواندن و نوشتن بیاموزد. وی در ابتدا نخستین مدرسه نوین ایران را در محله #ششگلان_تبریز بنا نهاد و به دنبال آن پنج مدرسه دیگر را در تبریز و مشهد تأسیس کرد..
✅ رشدیه با خواندن روزنامهها و دیدن نظام آموزشی نوین دیگر کشورها این حقیقت را دریافت که عامل اصلی تمام نابسامانی های اجتماعی ایران بیسوادی و نا آگاهیِ مردم است، وی به این نتیجه رسیده بود که یکی از علت های گریز ایرانیان از مدرسه در آن روزگار به علت شیوه های نادرست تعلیم و تربیت در مکتب خانهها است.
✅ او که خود از نزدیک شاهد روش های غلط تدریس و مجازات و تنبیه بدون دلیل شاگردان در مکتب خانه ها بود، خوب می دانست که تنها راه ایجاد تحول در آموزش و پرورش نونهالان کشور تربیت #معلمان_آگاه است
رشدیه و مدارس جدید
( بخش سوم )
✅ رشدیه این موضوع را درک کرد که تنبیه شاگردان آثار مصیبت باری بر روان ایشان می گذارد و آنان را از درس و مطالعه گریزان می کند.
رشدیه مهمترین مشکل در آموزشِ خواندن و نوشتن به کودکان را #روشِ_تدریس میدانست وی در این خصوص میگوید:
" مکتب داران بچه ها را مجبور میکردند طوطی وار اسامی حروف را حفظ کنند. مثلاً کلمه دیوار را به شکل نامأنوس. ( دال، یا، واو ,, ر ) یاد بگیرند ؛ اما روش ابداعی او #الفبای_صوتی بود، وی با این روش #ظرف_۶۰_ساعت نوآموزان را خواندن و نوشتن میآموخت، این روش در واقع همین روشی است که امروز هم در آموزش خط فارسی به کار گرفته می شود.
✅ او که به ضرورت #تاسیس_مدارس_نوین پی برده بود، دست به ساخت مدارس متعدد در تبریز، مشهد و تهران زد ؛ اما هر اندازه استقبال مردمی از این مدرسهها بالا میگرفت، بر مخالفتها نیز افزوده میشد. میرزاحسن برای آرام ساختن فضا، چندینبار مکان مدرسه را تغییر داد اما حتی ساختمان مدرسه او نیز تخریب
می شد. بنابراین مدارس نوین به محض تأسیس با کار شکنی ها و دسیسه های درباریان و هجوم افراد متعصب و تندرو بسته میشدند و حتی یکی از شاگردان رشدیه، جان خود را در این راه از دست داد.
✅ اذیت و آزار این اندیشمند فرهیخته تا جایی پیش رفت که وی از ناحیه دست و پا زخمی شد. رشدیه در آن موقع شعری بدین مضمون میخواند:
" مرا دوست !!! بی دست و پا خواسته است
پسندم همان را که او خواسته است. "
✅ مخالفت با او را مخالفانش اینگونه نقل میکنند که پس از بازگشت وی از بیروت تغییرات شگرفی در دین داری او دیده شده است و حتی به او اتهام بابیگری زدند.
✅ او توانست در دوره #میرزا_ علی_خان #امین الدوله که سیاستمداری روشنفکر بود ، در ۱۲۷۶ خورشیدی مدرسه نوینی در تهران بسازد. تاسیس مدرسه برای تحصیل ایتام و بیبضاعتها، آموزش حرفههایی چون کاغذسازی، قالیبافی، کفاشی و از این دست به دانش آموزان از جمله دیگر فعالیتهای رشدیه در تهران بود که از حمایتهای بی دریغ میرزا علی خان امین الدوله برخوردار بود.
✅ علاوه بر تهران، #مدرسه_بزرگ_رشدیه را در تبریز افتتاح کرد. در این مدرسه از برخی وسایل کمک آموزشی و روش های جدید بهره گرفت.
با برکناری امین الدوله، دوباره مدرسه رشدیه مورد غضب قرار گرفت و به آتش کشیده شد او برای دوری از دشمنی مخالفان به قم رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند.
✅ جالب است که با وجود مخالفت دیرپای تندروها با وی و مدارس نوین ، او تلاش میکرد که این مدارس به مکانی در تقابل با دین بدل نشوند.
رشدیه و مدارس جدید
( بخش پایانی )
✅ یکی از مشکلات اساسیِ میرزاحسن رشدیه زنگ مدرسه اش بود. متشرعین بر علیه او شایعاتی درست کردند که زنگ مدرسه اش مانند ناقوس کلیساست و در نتیجه کسانی که فرزند خود را به مدرسه وی می فرستند ، کافرند. رشدیه برای آرام کردن اوضاع ، تصمیم گرفت دیگر از #زنگ_مدرسه استفاده نکند و بجای آن یکی از دانش آموزان با صدای بلند شعر زیر را می خواند:
هر آنکس پِیِ علم و دانایی است
بداند که وقت صف آرایی است
✅ سال ها بعد از رشدیه، مجید تدین در شهر اردبیل دو مشکل اساسی داشت که بعضی از تند روهای متعصب، آن دو را مخالف اسلام و ضاله می دانستند:
یکی درس جغرافیا بود و دومی زنگ مدرسه! زنگ مدرسه را تقليدى از كليساى مسيحيت می دانستند. تدين می گويد برای این دو معضل راه حلی پیدا کردم. به جاى زنگ مدرسه ، یكى از شاگردان را كه صداى موزون داشت ، مأمور نمودم كه در پايان درس در وسط حياط مدرسه با آواز بلند آيۀ
«إِنَّ اللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ، يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً»
را بخواند. اين كار جانشين زنگ شد .
✅ در مورد معضل درس #جغرافيا نيز يكى از افراد مورد احترام آقاميرزا على اكبر را نزد وی فرستاديم. او در ضمن صحبتهاى خود با ايشان، سوالاتى را چنين مطرح كرد :
" اگر كسى بخواهد از اردبيل عازم زيارت كربلا شود، آيا مىتواند در طول راه، اسامى روستاها و شهرهائى را كه از آن ها می گذرد ياد بگيرد؟ و رودها و كوهها و درهها را بشناسد؟ آقا نه تنها اين سوآلات را رد نكرد ؛ بلكه به عنوان «معرفة الارض» ، آن ها را لازم دانسته و اين كار را ستود. ما از اين گفتار ایشان استفاده كرده درس جغرافيا را، نه به نام جغرافيا ؛ بلكه به عنوان #معرفة_الارض تدريس كرديم و مطالبى را كه در مقدمۀ اين درس در مورد كرويّت زمين و حركات آن بود، به ظاهر حذف کرده ؛ ولى به معلمان سپرديم آنها را به صورت قصّه و داستان، خارج از درس به شاگردان بگويند»
✅ اما راه حلِ یحیی دولت آبادی در مورد معضل زنگ مدرسه شنیدنی است.
عبدالله بهرامی در خاطرات خود می گوید: «عده ای از آقایان معترض شده بودند که صدای زنگ که در مدارس معمول بود شبیه به زنگ کلیسای عیسویان بوده ، حرام و مخالف قوانین شرع است و باید منسوخ گردد.
✅ ما به جای زنگ از یک نوع شیپور که مانند بوق حمام های قدیم صدا میکرد، استفاده کردیم» ؛ اما به محض دمیدن بوق، تمام سگهای محله یک مرتبه شروع می کردند به زوزه کشیدن و اهل محل برای تماشا، دور مدرسه جمع می شدند و قشقرقی به پا می شد که پس از مدتی زدن بوق را تعطیل کردیم !!!
البته باید اذعان کرد برخی از روحانیون از ایجاد مدارس جدید حمایت کردند؛ در میان این افراد می توان از شیخ هادی نجم آبادی و سیدمحمد طباطبایی نام برد.

اين مطلب تاکنون 234 بار مشاهده شده است.مطالب مرتبط با استاد علياكبر جعفري سیمای فرزانگان- مروری بر زندگی هنری استاد اکبر گلپایگانی
سیمای فرزانگان ۱۴- استاد رضا خوشنویسان الگویِ نظم و ادب و متانت
سيماي فرزانگان- استاد مرتضی شهیدی روایتگر عرفان و ادب فارسی
رُشدیه و مدارس جدید
دبیرستان گوگد و روایت عشق - استاد علی اکبر جعفری
شعله ی امید.
سیمای فرزانگان- زنده یاد آقای حسن موسوی معلم عشق و معرفت - استاد جعفری
جوجه اردک زشت
سیمای فرزانگان (۱۳) - استاد پروفسور دکتر محمد حسن خالصی
سیمای فرزانگان۱۲- ( زنده یاد استاد عبدالحسین مصحفی )
سیمای فرزانگان ۱۱ - استاد دکتر مظاهر مصفا
سيماي فرزانگان(۱۰) - پروفسور فضل الله رضا
سیمای فرزانگان (۸) - دکتر محمد ابراهیم صافی
یادی از دکتر غلامحسین مصاحب . به مناسبت هفته ی جهانی ریاضیات
" پائیز " بهار عارفان عاشق
پرواز.
شاد بودن هنر است
در آیینهِ تاریخ (قسمت یازدهم) انقلاب آمریکا
در آیینهِ تاریخ (قسمت دهم) انقلاب صنعتی اروپا و پیامدهای آن
سيماي فرزانگان ۱ - دكتر علي عميدي
پاسخ به معماهاي هندسي(۱)
پروفسور مریم میرزاخانی، ذهن زیبا، اندیشه پویا، فروتن و شکیبا
در آیینه تاریخ (قسمت نهم) - عصر روشنگری، ادامه دوران رنسانس در شرایطی تازه
در آیینه تاریخ (قسمت هشتم) رنسانس کشف دوباره انسان و جهان
در آیینه تاریخ (قسمت هفتم)-سدههای میانه ، انجماد فکری و حاکمیت تمام عیار کلیسا
برف نو برف نو سلام سلام
صبح صادق ندمَد تا شب یَلدا نرود
در آیینه تاریخ (قسمت ششم) -اساطیر یونان و آثار حماسی هومر
در آیینه تاریخ (قسمت پنجم) - ارسطو بنیانگذار منطق
در آیینه تاریخ (قسمت چهارم) افلاطون معمار اصلی فلسفه سیاسی
در آیینه تاریخ (قسمت سوم) سقراط
يونان و روم باستان (قسمت دوم)
یونان و روم باستان ( بخش اول )
قلم، نگارنده اندیشه بر کاغذ
دانش برترین شرف آدمی است
خانه تکانی
فرزند زمان خویشتن باش
پشت صحنه حضور استاد علی اکبر جعفری در برنامه زنده سیمای خانواده
سیمای فرزانگان (7) - مروری بر زندگانی استاد بزرگوار، معلّم و خیّر والامقام محمد مهدي صحت
فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش دوم
فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش اول
سیمای فرزانگان(6) - شادروان استاد سید حسن نوربخش(دبیر)
نيلوفري در سايه سار بيد
مصاحبه دانش آموزان با استاد علي اکبر جعفري
نشاني نوروز
يك كهكشان ستاره (بخش اول) حکيم ابوالقاسم فردوسي )
سيماي فرزانگان 2 - شادروان استاد علي وكيلي
يلدا شب گرم مهربانان جاودان باد
سيماي فرزانگان گلپايگان - دكتر علي عميدي
لبخند
تکنولوژی واحساس
داستان يک زندگي
رفتارهاي مخرب مغز
قورباغه ها
یاد باد آن روزگاران ياد باد
تاشقایق هست زندگی باید کرد
انسانها...
يلدا شب گرم مهربانان جاودان باد
شب چله (یلدا) شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايی
پلي بين كوير و دشت
پرستوها به لانه بر ميگردند
سخنان پیام آور کربلا حضرت زینب(س) در مجلس یزید
رنگين کمان آرزوها
زندگی درعصر رايانه
سيماي فرزانگان (۵) - مرحوم استاد منوچهر خالصي
سيماي فرزانگان (۴) - مهندس عليقلي بياني ، فرزانهاي از جنس آب
سيماي فرزانگان(۳) - دکتر فضل الله اکبری
عشق و دوستي
وصيت داريوش به خشايارشا
زيباييهاي رياضي: فراكتالها
سياه چاله هاي رياضي
زيباييهاي رياضي - كاشيهاي خود پوشاننده
سرگذشت عدد "پي"
استاد پرويز شهرياري انديشمند و رياضيداني عاشق بود
معلم و شاگرد
سيماي فرزانگان 2 - شادروان استاد علي وكيلي
سيماي فرزانگان ۱ - دكتر علي عميدي
رمز و راز جاودانگي
انسان محور توسعه است
ماه و پلنگ
معلم قافلهسالار عشق است (3)
معلم قافلهسالار عشق است (2)
معلم قافله سالار عشق (1)
بر فراز كهكشانها
لهجهي گلپايگاني شكر است
آواي چلچلهها
گلبانگ توحيد در طلوع شقايق
از سكون مرداب تا خروش دريا
بين مرگ و زندگي
چارلي چاپلين به راستي يک معلم بزرگ است
| | |